- 1407
- 1000
- 1000
- 1000
دعای سیزدهم صحیفه سجادیه - دعای آن حضرت در طلب حاجت ها
با صدای بشیر جزایری
وَ کانَ مِن دعائِه علیه السّلام فى طَلَبِ الْحَوائِجِ اِلَى اللّهِ تعالى
«دعاى آن حضرت در طلب حوائج از خداى متعال»
اَللَّهُمَّ یا مُنْتَهى مَطْلَبِ الْحاجاتِ، وَ یا مَنْ عِنْدَهُ نَیْلُ الطَّلِباتِ،
پروردگارا، اى نهایت مطلب حاجات، و اى کسى که رسیدن به تمام خواسته ها در دست توست،
وَ یا مَنْ لایَبیعُ نِعَمَهُ بِالْاَثْمانِ، وَ یا مَنْ لایُکَدِّرُ عَطایاهُ بِالْاِمْتِنانِ،
و اى آن که نعمتهایت را به بها نمىفروشى، و اى کسى که عطاهایت را به کدورت منّت آلوده نمى سازى،
وَ یا مَنْ یُسْتَغْنى بِهِ وَ لایُسْتَغْنى عَنْهُ،
و اى که به تو بىنیاز شوند، و از تو بىنیاز نباشند،
وَ یا مَنْ یُرْغَبُ اِلَیْهِ وَ لایُرْغَبُ عَنْهُ، وَ یا مَنْ لا تُفْنى خَزآئِنَهُ الْمَسآئِلُ،
و اى آن که به تو رو کنند، و از تو روى برنتابند، اى که درخواست ها گنج هایت را فانى نمى کند،
وَ یا مَنْ لاتُبَدِّلُ حِکْمَتَهُ الْوَسآئِلُ، وَ یا مَنْ لاتَنْقَطِعُ عَنْهُ حَوآئِجُ الْمُحْتاجینَ،
و اى که هیچ دستاویزى حکمت تو را تغییر نمى دهد، و اى کسى که رشته نیاز نیازمندان از تو قطع نمى گردد،
وَ یا مَنْ لایُعَنّیهِ دُعآءُ الدّاعینَ،
و اى که دعاى دعاخوانان تو را خسته نمى
کند،
تَمَدَّحْتَ بِالْغَنآءِ عَنْ خَلْقِکَ وَ اَنْتَ اَهْلُ الْغِنى عَنْهُمْ،
تو وجود خود را به بىنیازى از همه خلق ستودهاى و تو به بىنیازى از ایشان شایسته
اى،
وَ نَسَبْتَهُمْ اِلَى الْفَقْرِ وَ هُمْ اَهْلُ الْفَقْرِ اِلَیْکَ، فَمَنْ حاوَلَ سَدَّ خَلَّتِهِ مِنْ عِنْدِکَ،
و ایشان را به نیازمندى و فقر نسبت دادهاى و ایشان سزاوار چنین نسبتاند،
وَرامَ صَرْفَ الْفَقْرِ عَنْ نَفْسِهِ بِکَ،
از این جهت هر کس رفع نیاز خود را از جانب تو بخواهد، و برگرداندن فقر را از خویشتن به وسیله تو طلب کند،
فَقَدْ حقّاطَلَبَ حاجَتَهُ فى مَظآنِّها، وَ اَتى طَلِبَتَهُ مِنْ وَجْهِها. وَ مَنْ تَوَجَّهَ بِحاجَتِهِ اِلى اَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ،
که حاجتش را در جایگاه اصلى خود خواسته، و به دنبال مطلبش از راه صحیح برآمده، و هر که در نیاز خود به یکى از آفریدگان تو رو کند،
اَوْ جَعَلَهُ سَبَبَ نُجْحِها دُونَکَ،
یا او را به جاى تو وسیله برآمدن حاجت قرار دهد،
فَقَدْ تَعَرَّضَ لِلْحِرْمانِ، وَاسْتَحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَوْتَ الْاِحْسانِ
بىشک خود را در معرض نومیدى آورده، و از جانب تو سزاوار محرومیت از احسان گشته
اَللَّهُمَّ وَ لى اِلَیْکَ حاجَةٌ قَدْ قَصَّرَ عَنْها جُهْدى،
. خداوندا، به درگاهت حاجتى آوردهام که قدرت دستیابى به آن را ندارم،
وَ تَقَطَّعَتْ دُونَها حِیَلى، وَ سَوَّلَتْ لى نَفْسى رَفْعَها اِلى مَنْ یَرْفَعُ حَوآئِجَهُ اِلَیْکَ،
و رشته چارهجوئىام در مقابل آن گسسته، و نفس من در نظرم چنین آراسته که آن نیاز را به کسى اظهار کنم
وَلایَسْتَغْنى فى طَلِباتِهِ عَنْکَ، وَ هِىَ زَلَّةٌ مِنْ زَلَلِ الْخَاطِئینَ،
که او خود نیازهایش را به درگاه تو مىآورد، و درخواستهاش از تو بىنیاز نیست، و این لغزشى است
وَ عَثْرَةٌ مِنْ عَثَراتِ الْمُذْنِبینَ، ثُمَّ انْتَبَهْتُ بِتَذْکیرِکَ لى مِنْ غَفْلَتى،
از لغزشهاى اشتباهکاران، و درافتادنى است از درافتادنهاى گناهکاران، سپس به یادآورى
وَ نَهَضْتُ بِتَوْفیقِکَ مِنْ زَلَّتى،
تو از خواب بىخبرى بیدار شدم، و به توفیق تو از آن لغزش برخاستم، و به یارى تو
وَ رَجَعْتُ وَ نَکَصْتُ بِتَسْدیدِکَ عَنْ عَثْرَتى، وَ قُلْتُ: سُبْحانَ رَبّى کَیْفَ یَسْئَلُ مُحْتاجٌ مُحْتاجاً؟
از درافتادن برگشته و بازپس آمدم، و گفتم: پاک و منزه است پروردگارم، چگونه نیازمندى از نیازمندى طلب نیازکند؟
وَاَنّى یَرْغَبُ مُعْدِمٌ اِلى مُعْدِمٍ؟
و چگونه تهیدستى از تهیدستى دیگر گدایى کند، پس اى خداى من از سر شوق و رغبت آهنگ تو کردم،
فَقَصَدْتُکَ،یا اِلهى، بِالرَّغْبَةِ، وَ اَوْفَدْتُ عَلَیْکَ رَجآئى بِالثِّقَةِ بِکَ، وَ عَلِمْتُ اَنَّ کَثیرَ ما اَسْئَلُکَ یَسیرٌ فى وُجْدِکَ،
و از باب اطمینان امید خویش به تو بستم، و دانستم که خواسته من از تو هر چند زیاد باشد در کنار دارائیت بسیار ناچیز است،
وَ اَنَّ خَطیرَ ما اَسْتَوْهِبُکَ حَقیرٌ فى وُسْعِکَ،
و چشمداشت فوقالعاده من به بخششت
در جنب توانایى تو حقیر است،
وَ اَنَّ کَرَمَکَ لایَضیقُ عَنْ سُؤالِ اَحَدٍ،
و دایره بزرگواریت از تقاضاى هیچ کس تنگ نمى شود،
وَ اَنَّ یَدَکَ بِالْعَطایا اَعْلى مِنْ کُلِّ یَدٍ.
و دست عطایت از هر دستى برتر است
اَللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ،
بارخدایا پس بر محمد و آلش درود فرست،
وَاحْمِلْنى بِکَرَمِکَ عَلَى التَّفَضُّلِ،
و با من به کرم خود تفضل نما، و به آنچه به عدلت شایسته آنم با من رفتار مکن،
وَلاتَحْمِلْنى بِعَدْلِکَ عَلَى الْاِسْتِحْقاقِ،
زیرا من اولین کسى نیستم که همراه شوق به سویت رو کرده
فَما اَنَا بِاَوَّلِ راغِبٍ رَغِب اِلَیْکَ فَاَعْطَیْتَهُ وَ هُوَ یَسْتَحِقُّ الْمَنْعَ،
و تو از فضلت به او عنایت فرمودهاى با آنکه مستحق منع بوده،
وَلا بِاَوَّلِ سآئِلٍ سَئَلَکَ فَاَفْضَلْتَ عَلَیْهِ وَ هُوَ یَسْتَوْجِبُ الْحِرْمانَ.
و نخستین خواهنده نیستمکه ازتو خواسته و تو در حقش کرم کردى در صورتى که مستحق محرومیت بوده است.
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ،
بار خدایا، بر محمد و آلش درود فرست،
وَ کُنْ لِدُعآئى مُجیباً، وَ مِنْ نِدآئى قَریباً،
و جواب دهنده دعایم باش، و به ندایم التفات کن،
وَ لِتَضَرُّعى راحِماً، وَ لِصَوْتى سامِعاً،
و بر زاریم ترحم نما، و صدایم را بشنو،
وَلاتَقْطَعْ رَجآئى
عَنْکَ، وَلاتَبُتَّ سَبَبى مِنْکَ
و رشته امیدم را قطع مکن، و دستاویز مرا از خود جدا مساز،
وَلاتُوَجِّهْنى فى حاجَتى هذِهِ وَ غَیْرِها اِلى سِواکَ، وَ تَوَلَّنى بِنُجْحِ طَلِبَتى، وَ قَضآءِ حاجَتى،
و در این حاجت و دیگر حوائجم روى مرا به سوى غیر خودت قرار مده، و کارساز من باش به برآوردن خواسته ام، و روا کردن حاجتم،
وَ نَیْلِ سُؤْلى قَبْلَ زَوالى عَنْ مَوْقِفى هذا بِتَیْسیرِکَ لِىَ الْعَسیرَ،
و رسیدن به آرزویم پیش از آنکه از اینجاى خود برخیزم، با آسان ساختن مشکلم،
وَ حُسْنِ تَقْدیرِکَ لى فى جَمیعِ الْاُمُورِ، وَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ،
و با سرنوشت خوبى که برایم مقدر کردهاى، و بر محمد و آلش درود فرست،
صَلوةً دآئِمَةً نامِیَةً لَاانْقِطاعَ لاَِبَدِها،
درودى دائمى و فزاینده که انقطاع نپذیرد،
وَلامُنْتَهى لاِمَدِها، وَاجْعَلْ ذلِکَ عَوْناً وَ سَبَباً لِنَجاحِ طَلِبَتى،
و زمان آن را پایانى نباشد، و این درود را براى من مددکار قرار ده و سبب برآمدن حاجتم گردان،
اِنَّکَ واسِعٌ کَریمٌ، وَ مِنْ حاجَتى یا رَبِّ کَذا وَ کَذا.
همانا که تو کارگشاى کریمى، و حاجتم پروردگارا چنین و چنان است،
«وَ تَذْکُرُ حاجَتَکَ، ثُمَّ تَسْجُدُ وَ تَقُولُ فى سُجُودِکَ:»
سپس نیازت را به پیشگاه حق عرضه کن، آنگاه به سجده رو و بگو
:
فَضْلُکَ انَسَنى، وَ اِحْسانُکَ دَلَّنى،
فضلت به من آرامش مى دهد، و احسانت راهم مى نماید،
فَاَسْئَلُکَ بِکَ وَ بِمُحَمَّدٍ وَ الِهِ - صَلَواتُکَ عَلَیْهِمْ - اَنْ لاتَرُدَّنى خآئِباً.
پس از تو به ذات مقدست و به محمد و آلش - که درود تو بر آنان باد، - درخواست مى کنم که مرا از این درگاه نومید نرانى
وَ کانَ مِن دعائِه علیه السّلام فى طَلَبِ الْحَوائِجِ اِلَى اللّهِ تعالى
«دعاى آن حضرت در طلب حوائج از خداى متعال»
اَللَّهُمَّ یا مُنْتَهى مَطْلَبِ الْحاجاتِ، وَ یا مَنْ عِنْدَهُ نَیْلُ الطَّلِباتِ،
پروردگارا، اى نهایت مطلب حاجات، و اى کسى که رسیدن به تمام خواسته ها در دست توست،
وَ یا مَنْ لایَبیعُ نِعَمَهُ بِالْاَثْمانِ، وَ یا مَنْ لایُکَدِّرُ عَطایاهُ بِالْاِمْتِنانِ،
و اى آن که نعمتهایت را به بها نمىفروشى، و اى کسى که عطاهایت را به کدورت منّت آلوده نمى سازى،
وَ یا مَنْ یُسْتَغْنى بِهِ وَ لایُسْتَغْنى عَنْهُ،
و اى که به تو بىنیاز شوند، و از تو بىنیاز نباشند،
وَ یا مَنْ یُرْغَبُ اِلَیْهِ وَ لایُرْغَبُ عَنْهُ، وَ یا مَنْ لا تُفْنى خَزآئِنَهُ الْمَسآئِلُ،
و اى آن که به تو رو کنند، و از تو روى برنتابند، اى که درخواست ها گنج هایت را فانى نمى کند،
وَ یا مَنْ لاتُبَدِّلُ حِکْمَتَهُ الْوَسآئِلُ، وَ یا مَنْ لاتَنْقَطِعُ عَنْهُ حَوآئِجُ الْمُحْتاجینَ،
و اى که هیچ دستاویزى حکمت تو را تغییر نمى دهد، و اى کسى که رشته نیاز نیازمندان از تو قطع نمى گردد،
وَ یا مَنْ لایُعَنّیهِ دُعآءُ الدّاعینَ،
و اى که دعاى دعاخوانان تو را خسته نمى
کند،
تَمَدَّحْتَ بِالْغَنآءِ عَنْ خَلْقِکَ وَ اَنْتَ اَهْلُ الْغِنى عَنْهُمْ،
تو وجود خود را به بىنیازى از همه خلق ستودهاى و تو به بىنیازى از ایشان شایسته
اى،
وَ نَسَبْتَهُمْ اِلَى الْفَقْرِ وَ هُمْ اَهْلُ الْفَقْرِ اِلَیْکَ، فَمَنْ حاوَلَ سَدَّ خَلَّتِهِ مِنْ عِنْدِکَ،
و ایشان را به نیازمندى و فقر نسبت دادهاى و ایشان سزاوار چنین نسبتاند،
وَرامَ صَرْفَ الْفَقْرِ عَنْ نَفْسِهِ بِکَ،
از این جهت هر کس رفع نیاز خود را از جانب تو بخواهد، و برگرداندن فقر را از خویشتن به وسیله تو طلب کند،
فَقَدْ حقّاطَلَبَ حاجَتَهُ فى مَظآنِّها، وَ اَتى طَلِبَتَهُ مِنْ وَجْهِها. وَ مَنْ تَوَجَّهَ بِحاجَتِهِ اِلى اَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ،
که حاجتش را در جایگاه اصلى خود خواسته، و به دنبال مطلبش از راه صحیح برآمده، و هر که در نیاز خود به یکى از آفریدگان تو رو کند،
اَوْ جَعَلَهُ سَبَبَ نُجْحِها دُونَکَ،
یا او را به جاى تو وسیله برآمدن حاجت قرار دهد،
فَقَدْ تَعَرَّضَ لِلْحِرْمانِ، وَاسْتَحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَوْتَ الْاِحْسانِ
بىشک خود را در معرض نومیدى آورده، و از جانب تو سزاوار محرومیت از احسان گشته
اَللَّهُمَّ وَ لى اِلَیْکَ حاجَةٌ قَدْ قَصَّرَ عَنْها جُهْدى،
. خداوندا، به درگاهت حاجتى آوردهام که قدرت دستیابى به آن را ندارم،
وَ تَقَطَّعَتْ دُونَها حِیَلى، وَ سَوَّلَتْ لى نَفْسى رَفْعَها اِلى مَنْ یَرْفَعُ حَوآئِجَهُ اِلَیْکَ،
و رشته چارهجوئىام در مقابل آن گسسته، و نفس من در نظرم چنین آراسته که آن نیاز را به کسى اظهار کنم
وَلایَسْتَغْنى فى طَلِباتِهِ عَنْکَ، وَ هِىَ زَلَّةٌ مِنْ زَلَلِ الْخَاطِئینَ،
که او خود نیازهایش را به درگاه تو مىآورد، و درخواستهاش از تو بىنیاز نیست، و این لغزشى است
وَ عَثْرَةٌ مِنْ عَثَراتِ الْمُذْنِبینَ، ثُمَّ انْتَبَهْتُ بِتَذْکیرِکَ لى مِنْ غَفْلَتى،
از لغزشهاى اشتباهکاران، و درافتادنى است از درافتادنهاى گناهکاران، سپس به یادآورى
وَ نَهَضْتُ بِتَوْفیقِکَ مِنْ زَلَّتى،
تو از خواب بىخبرى بیدار شدم، و به توفیق تو از آن لغزش برخاستم، و به یارى تو
وَ رَجَعْتُ وَ نَکَصْتُ بِتَسْدیدِکَ عَنْ عَثْرَتى، وَ قُلْتُ: سُبْحانَ رَبّى کَیْفَ یَسْئَلُ مُحْتاجٌ مُحْتاجاً؟
از درافتادن برگشته و بازپس آمدم، و گفتم: پاک و منزه است پروردگارم، چگونه نیازمندى از نیازمندى طلب نیازکند؟
وَاَنّى یَرْغَبُ مُعْدِمٌ اِلى مُعْدِمٍ؟
و چگونه تهیدستى از تهیدستى دیگر گدایى کند، پس اى خداى من از سر شوق و رغبت آهنگ تو کردم،
فَقَصَدْتُکَ،یا اِلهى، بِالرَّغْبَةِ، وَ اَوْفَدْتُ عَلَیْکَ رَجآئى بِالثِّقَةِ بِکَ، وَ عَلِمْتُ اَنَّ کَثیرَ ما اَسْئَلُکَ یَسیرٌ فى وُجْدِکَ،
و از باب اطمینان امید خویش به تو بستم، و دانستم که خواسته من از تو هر چند زیاد باشد در کنار دارائیت بسیار ناچیز است،
وَ اَنَّ خَطیرَ ما اَسْتَوْهِبُکَ حَقیرٌ فى وُسْعِکَ،
و چشمداشت فوقالعاده من به بخششت
در جنب توانایى تو حقیر است،
وَ اَنَّ کَرَمَکَ لایَضیقُ عَنْ سُؤالِ اَحَدٍ،
و دایره بزرگواریت از تقاضاى هیچ کس تنگ نمى شود،
وَ اَنَّ یَدَکَ بِالْعَطایا اَعْلى مِنْ کُلِّ یَدٍ.
و دست عطایت از هر دستى برتر است
اَللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ،
بارخدایا پس بر محمد و آلش درود فرست،
وَاحْمِلْنى بِکَرَمِکَ عَلَى التَّفَضُّلِ،
و با من به کرم خود تفضل نما، و به آنچه به عدلت شایسته آنم با من رفتار مکن،
وَلاتَحْمِلْنى بِعَدْلِکَ عَلَى الْاِسْتِحْقاقِ،
زیرا من اولین کسى نیستم که همراه شوق به سویت رو کرده
فَما اَنَا بِاَوَّلِ راغِبٍ رَغِب اِلَیْکَ فَاَعْطَیْتَهُ وَ هُوَ یَسْتَحِقُّ الْمَنْعَ،
و تو از فضلت به او عنایت فرمودهاى با آنکه مستحق منع بوده،
وَلا بِاَوَّلِ سآئِلٍ سَئَلَکَ فَاَفْضَلْتَ عَلَیْهِ وَ هُوَ یَسْتَوْجِبُ الْحِرْمانَ.
و نخستین خواهنده نیستمکه ازتو خواسته و تو در حقش کرم کردى در صورتى که مستحق محرومیت بوده است.
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ،
بار خدایا، بر محمد و آلش درود فرست،
وَ کُنْ لِدُعآئى مُجیباً، وَ مِنْ نِدآئى قَریباً،
و جواب دهنده دعایم باش، و به ندایم التفات کن،
وَ لِتَضَرُّعى راحِماً، وَ لِصَوْتى سامِعاً،
و بر زاریم ترحم نما، و صدایم را بشنو،
وَلاتَقْطَعْ رَجآئى
عَنْکَ، وَلاتَبُتَّ سَبَبى مِنْکَ
و رشته امیدم را قطع مکن، و دستاویز مرا از خود جدا مساز،
وَلاتُوَجِّهْنى فى حاجَتى هذِهِ وَ غَیْرِها اِلى سِواکَ، وَ تَوَلَّنى بِنُجْحِ طَلِبَتى، وَ قَضآءِ حاجَتى،
و در این حاجت و دیگر حوائجم روى مرا به سوى غیر خودت قرار مده، و کارساز من باش به برآوردن خواسته ام، و روا کردن حاجتم،
وَ نَیْلِ سُؤْلى قَبْلَ زَوالى عَنْ مَوْقِفى هذا بِتَیْسیرِکَ لِىَ الْعَسیرَ،
و رسیدن به آرزویم پیش از آنکه از اینجاى خود برخیزم، با آسان ساختن مشکلم،
وَ حُسْنِ تَقْدیرِکَ لى فى جَمیعِ الْاُمُورِ، وَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ،
و با سرنوشت خوبى که برایم مقدر کردهاى، و بر محمد و آلش درود فرست،
صَلوةً دآئِمَةً نامِیَةً لَاانْقِطاعَ لاَِبَدِها،
درودى دائمى و فزاینده که انقطاع نپذیرد،
وَلامُنْتَهى لاِمَدِها، وَاجْعَلْ ذلِکَ عَوْناً وَ سَبَباً لِنَجاحِ طَلِبَتى،
و زمان آن را پایانى نباشد، و این درود را براى من مددکار قرار ده و سبب برآمدن حاجتم گردان،
اِنَّکَ واسِعٌ کَریمٌ، وَ مِنْ حاجَتى یا رَبِّ کَذا وَ کَذا.
همانا که تو کارگشاى کریمى، و حاجتم پروردگارا چنین و چنان است،
«وَ تَذْکُرُ حاجَتَکَ، ثُمَّ تَسْجُدُ وَ تَقُولُ فى سُجُودِکَ:»
سپس نیازت را به پیشگاه حق عرضه کن، آنگاه به سجده رو و بگو
:
فَضْلُکَ انَسَنى، وَ اِحْسانُکَ دَلَّنى،
فضلت به من آرامش مى دهد، و احسانت راهم مى نماید،
فَاَسْئَلُکَ بِکَ وَ بِمُحَمَّدٍ وَ الِهِ - صَلَواتُکَ عَلَیْهِمْ - اَنْ لاتَرُدَّنى خآئِباً.
پس از تو به ذات مقدست و به محمد و آلش - که درود تو بر آنان باد، - درخواست مى کنم که مرا از این درگاه نومید نرانى
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
کاربر مهمان