منو
شهادت حضرت فاطمه (س) شب اول فاطمیه دوم 1401 - محمود کریمی و ابراهیم رحیمی

شهادت حضرت فاطمه (س) شب اول فاطمیه دوم 1401 - محمود کریمی و ابراهیم رحیمی

  • 6 تعداد قطعات
  • 11 دقیقه مدت قطعه
  • 186 دریافت شده
مرثیه خوانی شهادت حضرت فاطمه (س) شب اول فاطمیه دوم با صدای محمود کریمی و ابراهیم رحیمی، 1401

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 11:59
    مدح - ?واپسین موقف معراج حقیقت، زهراست سرّ توحید در آیینه‌ی غیرت، زهراست روح آدم، شرف خاتم، دردانه‌ی غیب ذات عصمت، نفس صبح قیامت، زهراست مصدر واجب و ممکن ز ازل تا به ابد باده‌ی وحدت و خم‌خانه‌ی کثرت، زهراست خشم و خشنودی حق، غایت پاداش و جزا رایت رحمت و تمهید شفاعت، زهراست به عبادت نرسد، عادت دین‌داری ما گر ندانیم که معیار عبادت زهراست منشأ بود و نبود، آینه‌پرداز وجود وحدت غیب و شهود احدیّت، زهراست در نمازی که وضویش بود از خون جگر قبله‌ی باطن ارباب طریقت، زهراست نه همین امّ‌ابیهاست به تقدیم وجود شخص روح‌القدس و شأن ولایت، زهراست جنگ هفتاد و دو ملّت همه را عذر بنه سرّ سرمستی هفتاد و دو ملّت، زهراست غایت سیر وجود است، رسیدن به علی غایت سیر علی هم‌ به حقیقت، زهراست
  • 6:59
    مدح - ?نیست صاحب همّتی در نشأتین هم‌قدم عبّاس را بعد از حسین در هواداری آن شاه الست جمله را یک‌دست بود؛ او را دو دست آن قوی، پشت خدا بنیان از او و آن مشوّش، حال بی‌دینان از او موسی توحید را هارون عهد از مریدان، جمله کامل‌تر به جهد طالبان راه حق را بود دلیل رهنمای جمله بر شاه جلیل می‌گرفتی از شط توحید؛ آب تشنگان را می‌رساندی با شتاب عاشقان را بود آب کار از او رهروان را رونق بازار از او روز عاشورا به چشم پُر ز خون مشک بر دوش آمد از شط چون برون شد به‌سوی تشنه‌کامان رهسپر تیرباران بلا را شد سپر پی فرو بارید بر وی تیر تیز مشک شد بر حالت او اشک‌ریز اشک چندان ریخت بر وی چشم مشک تا که چشم مشک، خالی شد ز اشک تا قیامت تشنه‌کامان ثواب می‌خورند از چشمه‌ی آن مشک، آب تشنه‌ی آبش، حریفان سر‌به‌سر خود ز مجموع حریفان، تشنه‌تر بر زمین آب تعلّق، پاک ریخت وز تعیّن بر سر آن، خاک ریخت هستی‌اش را دست از مستی فشاند جز «حسین» اندر میان چیزی نماند
  • 8:27
    روضه - ? من و یاد رویت، طاق محراب ابرویت بوی سیب گیسویت ای یار زیبا می‌بارد از چشمت، رحمتی به دل‌ها ای حیات امروز و ای امید فردا ای ساقی تشنه‌لب یارا دریاب امشب ناله‌ی ما را مجنون تو هستم و تو لیلا من ز تو مستم؛ ابوفاضل عبد تو هستم؛ ابوفاضل لبانم نمناک و دست و بیرق بر خاک و ساقی تو صدچاک و شد ارباًارباً شرمنده‌ام دیگر از تو ای برادر وای از تمام طفلان و از رباب و لیلا دیگر شکسته سبوی من مانند بغض گلوی من پاره شده تاب ابروی من چشم و سویم رفت، برادر جان آبرویم رفت، برادر جان تو در خون ای جانا، دست و پا می‌زنی امّا خیمه‌ها شده غوغا؛ آه و واویلا دیدم کنارت ای ابرو شکسته، وای! مادرم نشسته، وای! پهلو شکسته بعد از تو رفت از کفم چاره دیگر زینب گردد آواره گوش رقیّه ز سیلی پاره تشنه سردارم؛ ابوفاضل ای علمدارم؛ ابوفاضل
  • 10:14
    زمینه - چه رویی چه ماهی چه نوری چه راهی چه شیر دلیری چه امیر سپاهی ای ساقی لشکر حسین ای ثانی حیدر حسین ای تکیه‌گاه حرم نور آرامش خواهر حسین ای همه عالم فدای دست تو ای همه دنیا گدای دست تو کربلا انقدر زیبایی نداشت بی‌تو و بی ماجرای دست تو چه غوغا شمیمی چه ماه کریمی اخا یا ابالفضل چه خطاب عظیمی ای جان‌به‌کف آمده به طف معیار آقایی و شرف سرحلقه‌ی حلقه‌ی وصال سرلشکر لشکر نجف ای شرافت مبتلای دست تو ای شفاعت خون‌بهای دست تو گره‌ی کور دلم را وا نکرد به خدا دستی سوای دست تو چه دست شفیعی چه خوان وسیعی چه لطف مدامی چه امیر مطیعی ای منبع نور و نفحات شهزاده‌ی شاه عرصات ای رهنما در سفر عرش از عرشه‌ی کشتی نجات ای دو دنیا در ازای دست تو دل ما دولت‌سرای دست تو دست زهرا کرده از باقی سوا سینه‌زن‌ها را برای دست تو چه مهر نجیبی چه خشم مهیبی چه خصمِ عدویی چه حبیب حبیبی چه چشمی چه سحری چه خشمی چه قهری چه بحر عمیقی که رسیده به نهری نهر فرات و تب حرم سقایی صاحب علم ما هم، همه تشنه‌ی توایم به مادرت فاطمه قسم شده نازل آیه‌آیه دست تو روی صحرا ردّ پای دست تو فاطمه دیده در آن صحرا حسین بوسه می‌زد بر کجای دست تو
  • 5:23
    شور - ?فاطمیّه هرچی گل یاسه توو دنیا پرپر میشه فاطمیّه آی نوکرا! اربابمون بی‌مادر میشه دلای بی‌تاب، راهی کربلاشه مادر ارباب، مادر نوکراشه دستم به دامنت مادر! کربلا می‌خوام مادر! کربلا می‌خوام، کربلا فاطمیّه حس می‌کنی چادر خاکی، پرچم شده فاطمیّه حس می‌کنی باز دوباره مُحرّم شده یه روز ایشالا که عاقبت‌به‌خیر شم برا حسینش، یکی مثه زهیر شم دستم به دامنت مادر کربلا می‌خوام مادر کربلا می‌خوام کربلا فاطمیّه با «یاحسین» دم می‌گیرم تووی هیئتا فاطمیّه آی عاشقا، وعده‌ی ما یه شب کربلا حرم آقا، امید عالمینه درِ بهشت خدا، باب‌الحسینه دستم به دامنت مادر! کربلا می‌خوام مادر! کربلا می‌خوام، کربلا
  • 2:20
    شور - ابراهیم رحیمی - ای تشنه لب جان زینب یه دل پرپر برا من دو تا چشم تر برا من تموم عالم برا تو دعای مادر برا من همین بسه یه بار نگام کنه برا من همین بسه یه بار دعام کنه برا من همین بسه یه بار صدام کنه تا وقتی سایه حسین رو سرمه آی دنیا مادر حسین مادرمه ...

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی