- 518
- 1000
- 1000
- 1000
شهادت حضرت رقیه (س) حسن خلج 1401
مرثیه خوانی شهادت حضرت رقیه (س) با صدای حسن خلج، سال 1401
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
از گریه به هر کوی گذشتیم چمن شد/وز ضعف به هر جا که نشستم وطن شد/پیراهنی از تار وفا دوخته بودم/چون تاب فراق تو نیاورد کفن شد/هر سنگ که در عشق تو بر سینه زدم من/نقش تو گرفت و صنمی بحر پرستیدن من شد/یاد داری تو روی نی بودی/من هم از پشت ناقه افتادم/گریه کردی برای من من هم/به تو از دور بوسه می دادم/یاد داری مدینه موقع خواب/دست تو بود بالش سر من/هر زمانی صدا زدم گفتی/جان من نازدانه دختر من/ آخرین لحظهای که میرفتی/سایهات پا کشید از سرِ من/با همه غیر من وداع کردی/تو نگفتی کجاست دختر من/بهترین، مهربانترین بابا/خوب کردی که آمدی سویم/گرچه ویران نشینم اما تو/بنشین روی فرش گیسویم
-
نیمه شب شده و خواب پریشان دارم/گوشه لعل لبم ذکر پدر جان دارم/بیجهت نیست که اندوه فراوان دارم/خواب دیدم که سری را روی دامان دارم/دیدم آن سر، سر باباست خدا رحم کند/عمهام گرم تماشاست خدا رحم کند/شام هر چند پر از سایه اهریمن بود/تا که از خواب پریدم همه جا روشن بود/سر نورانی بابا به روی دامن بود/چشمهای پدرم خیره به سوی من بود/تا که چشمم به سر افتاد زبانم وا شد/لیله قدر من امشب چقدر زیبا شد/دیدم آن سر، سر باباست خدا رحم کند/عمهام گرم تماشاست خدا رحم کند/کمی آغوش بگیر این بدن لاغر را/تا که احساس کنی لاغری پیکر را/میتکانم ز سر سوخته خاکستر را/از چه با خویش نیاوردهای انگشتر را؟/چقدر روی کبود تو به زهرا رفته/بس که چوب از لب و دندان تو بالا رفته
تاکنون نظری ثبت نشده است.