- 239
- 1000
- 1000
- 1000
اربعین 1400 - حسین سازور
مرثیه خوانی اربعین با صدای حسین سازور، 1400
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
روضه و شعرخوانی - خوشا آن گدا که غیر دلی مبتلا نخواست دنبال خاک پای تو بود و طلا نخواست خوشتر سگی که پشت در خانهای نرفت از هیچکس به غیر تو آب و غذا نخواست دنیا فقط به کام دل عاشقان توست بیمارِ عشق لحظهای از تو شفا نخواست حتی ز چای روضهی تو دور کردهاند آن عدّه را که حضرت خَیرُالنِّساء نخواست خُسران زده است آنکه ز پروردگار خود جَنَّت طلب نمود ولی کربلا نخواست این روزها که ذره به خورشید میرسد از مور کمترم که سلیمان مرا نخواست من را اگر نخواست گلستان عجیب نیست در حیرتم از اینکه بیابان چرا نخواست تا کی برای خاطر دلداری و خودم باید میان گریه بگویم خدا نخواست پایش شکسته باد کسی که به هر دلیل اینکه به کربلا برسد پای ما نخواست پایش شکسته باد کسی که قدم گذاشت بر روی سینه و نفست را رها نخواست پروردگار خواست تنت غرق خون شود اما تن عزیز تو را زیر پا نخواست
-
روضه - یک اربعین برای تو حیران شدم حسین مانند گیسوی تو پریشان شدم حسین با چند قطره اشک دل من سبک نشد ابری شدم به پای تو باران شدم حسین زلفی اگر که ماند برای تو پیر شد در اول بهار زمستان شدم حسین کوفه به کوفه کوچه به کوچه گذر گذر قاری شدی مفسر قرآن شدم حسین دیدی چگونه آخر عمری دلم شکست دیدی چگونه پاره گریبان شدم حسین تو رفتی و کنار خودم گریه می کنم دارم سر مزار خودم گریه می کنم ای سایه بلند سرم ای برادرم! آیینه ی ترک ترک در برابرم بالم شکسته است و پرم پر نمی زند اما هنوز مثل همیشه کبوترم من قول داده ام که بگیرم سر تو را از دست نیزه ها و برایت بیاورم حالا سری برای تو آورده ام ولی خاکستری و خاکی و ای خاک بر سرم! بگذار اول سخن و شکوه ام تو را ای ماه زینب از نگرانی درآورم هر چند کوچه کوچه تماشا شدم ولی راحت بخواب دست نخورده است معجرم تو رفتی و کنار خودم گریه می کنم دارم سر مزار خودم گریه می کنم ...
-
زمینه - همسفرم یا حسین تاج سرم یا حسین آمدم از شام غم برادرم یا حسین قامت من خم شده طاقت من کم شده روزی هر روز من غصه و ماتم شده من چه زجری کشیدم حسین تا کنارت رسیدم حسین السلام ای یار زیر سم مرکب السلام ای همیشه در یاد زینب واویلتا واویلتا واویلتا کوفه و شام بلا تهمت و سنگ جفا از همه کس خورده ام کعب نی و نیزه ها شدم گرفتار شام میان بازار شام خیس عرق بودم از چشم خریدار شام مرگ خود را کنم آرزو از زخم زبان های عدو بر ضریح پیکر من صد نشانه پر کبود و پر خونم از تازیانه واویلتا واویلتا واویلتا قافله دارت شدم پیر اسارت شدم روضه من یک کلام مثل تو غارت شدم با دل پر التهاب میان بزم شراب آب شدم از خجل به پیش چشم رباب غم شده تفسیر من این شده تقدیر من رقیه مانده به شام این شده تقصیر من چون تو بدون کفن شد کفنش پیرهن رقیه ات جان سپرد به پیش چشمان من قصه پر غمم یک طرف داغ رقیه هم یک طرف از داغ او سر به زیرم در کوی تو شرمنده ام ای برادر از روی تو واویلتا واویلتا واویلتا
-
واحد - تو را قسم به همین چشم تر حلالم کن اگر بدون تو رفتم سفر حلالم کن یک اربعین به خداوند درد و دل دارم اگر نمیکنم اکنون حذر حلالم کن نشد که قائله را زودتر تمام کنم شد اهل بیتت اگر در به در حلالم کن من از تنور به جانت خبر نداشتم شده است گیسوی تو مختصر حلالم کن به روی چادر زهراست جایگاه سرت اگر که رفت سرت تشت زر حلالم کن زمان حمله ی دشمن به دختران دو سه بار نشد کنم تن خود را سپر حلالم کن هنوز دلهره دارم چگونه عرض کنم زشام بهر تو دارم خبر حلالم کن
تاکنون نظری ثبت نشده است.