- 1619
- 1000
- 1000
- 1000
شب شهادت حضرت رقیه (س) 1402 - محمود کریمی و مجید بنی فاطمه
مرثیه خوانی شب شهادت حضرت رقیه (س) با صدای محمود کریمی و مجید بنی فاطمه، 1402
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
روضه - انتظارشو نداشتم که بری و جام بذاری چرا دیر اومدی پیشم؟ نکنه دوسم نداری؟ چرا انقد پریشونی؟ الهی دورت بگردم کاشکی دستام، کمی جون داشت موهاتو شونه میکردم از همون وقتیکه رفتی دل دخترت کبابه چرا تا رسیدی بابا بوی نون گرفت خرابه؟ من غذا نخواسته بودم بسکه از زندگی سیرم بغلم نکردی! باشه من تو رو بغل میگیرم نمیگی که دخترت رو چرا با خودت نبردی؟ لااقل بگو بابایی منو دست کی سپردی؟ چادرم توو خیمه، گم شد امّا روسریم نیفتاد گوشوارم رو پس میگیرم عمّه قولشو بهم داد روسریم یهخورده سوخته غم نخور؛ عیبی نداره عموم از سفر که برگشت یهدونه نوشو میاره چی میشه بازم بخندی؟ دلم از غصّه رها شه دندونم شکسته امّا شیریه؛ غمت نباشه شب، خرابه سرده امّا هرجوری شده میخوابم خاکیام؛ عیبی نداره نوهی ابوترابم اینا چیزی نیس باباجون همشون میگذره میره امّا چند روزه کلافم زبونم همش میگیره دخترت شیرینزبون بود تا زمانیکه توو شامم حال و روز من همینه یا پیشم بمون عزیزم یا منو ببر مدینه نه دیگه؛ طاقت ندارم بعیده این گره وا شه دخترت میخواد بمیره دعا کن حاجتروا شه
-
روضه - خرابه چراغونه امشب قناری غزلخونه امشب موهام فرش مهمونه امشب دلم خونه امشب بابا نبودی ببینی پر معجرم سوخت بابا نبودی ببینی که موی سرم سوخت بابا نبودی ببینی که خاکسترم سوخت نبودی ببینی پرم سوخت لبام دیگه خندونه امشب ولی چشما گریونه امشب بابام گفته میمونه امشب دلم خونه امشب بابا نبودی ببینی که دستامو بستن بابا نبودی ببینی دلم رو شکستن بابا نبودی ببینی چی اومد سر من سرم رو شکستن شب باد و بارونه امشب پریشونه اینخونه امشب دیگه رفتن آسونه امشب دلم خونه امشب بابا نبودی ببینی رو خارا دویدم بابا نبودی ببینی که زهرا رو دیدم بابا نبودی ببینی که من چی کشیدم دویدوم بریدم
-
زمینه - بنی فاطمه - بابا کجا رفتی ندیدمت از خیمه ها رفتی ندیدمت رو نیزه ها بودی میدیدمت تشت طلا رفتی میدیدمت میدیدمت با چشای بارونی میدیدمت رو نی با لبهای خونی میدیدمت که داری قرآن میخونی وای وای وای بوسه ی من که بود چرا خیزران چادر من که بود چرا بی عبا گیسوی من که بود چرا تشت زر دامن من که بود چرا نیزه ها وای وای وای
-
زمینه - بابا! بی تو بیتابم بابا! بی تو گریونم بابا! بی تو سرگردونم این دستای کوچیکم پاهامو میکشونه خم کرده شونههامو رگبار تازیونه من گریون دنبال شما جاموندم توو بیابونا جاموندم زیر دستوپا جاموندم پای حرفم میمونم میمونم تا برگردی از این دوری، پیرم کردی بعد از تو باغ یاست باغ بنفشه بوده این صورتی که هرروز یا سرخ یا کبوده جون من سر بزن به این ویرونه دخترت توو این زندونه چشبهراه تو میمونه بی تو، امشب جون میدم بی تو، امشب میمیرم با تو، امشب پر میگیرم دشمن با تازیونه جون رو به لب رسونده از بس منو کشیده مویی برام نمونده با اشکام من با اینکه توو زنجیرم انتقامتو میگیرم آخرش برات میمیرم
-
شور - گفتمت، قرآن نخوان؛ این چوبها نامحرمند شب بیا ویرانه از بهز خودم قرآن بخوان کس ندانست که مجنون چه نوا کرد به دشت که صدای جرس قافله، لیلا لیلاست
-
واحد - ینی فاطمه - سر آمد شام غم هایم ، مه عیدم کجا بودی شب آرامش من ، صبح امیدم کجا بودی سفر اینقدر طولانی ؟ نگفتی دختری داری نمی دانی چقدر از عمه پرسیدم کجا بودی مغیلان چیست می دانی ؟ فقط این را بگو بابا ز پایم دانه دانه خار می چیدم کجا بودی نه لالایی نمی خواهم دگر ، اما در این مدت که من از درد یک شب هم نخوابیدم کجا بودی نبودی زجر کاری کرد که حتی گفتنش سخت است به خود پیچیدم از آن درد ؛ پیچیدم کجا بودی نمی خواهم بگویم که کجا رفتم ، نمی خواهم بپرسم از تو در بازار چرخیدم کجا بودی نمی خواهد بگویی که کجا رفتی ، نمی خواهد که از خاکستر گیسوت فهمیدم کجا بودی به زحمت روی پنجه ایستادم در میان بزم خودم با چشم خود دیدم ، خودم دیدم کجا بودی شاعر : محمد رسولی
-
واحد - فدای دردات تموم دردام من از خدا جز دیدنت چیزی نمیخوام برگرد عزیزم که خیلی تنهام یواشکی میگم به تو کبوده پاهام نبودی روزی صد دفعه مردم بابا مردم عمو میدید که من زمین خوردم بابا مردم نگم برات از غروب کربلا نگم برات از نگاه شامیا سه سالمه بزار سر بسته بگم نگم برات از نگاه بی حیا بابا حسین شکایتم از این اتفاقه یه شب که افتادم زمین از روی ناقه تموم نمیشه درد سر من گوشم هنوز از بعد سیلی داغه داغه خدا رو من خیلی صدا کردم برا سلامتیت دعا کردم نگم برات گریه منو ندید نگم برات چجوری مومو کشید نگم برات حرف بد بهم میزد همونی که سر رو از تنت برید بابا حسین
-
واحد - بنی فاطمه - ای که گفتی از غمت دردم مداوا میکنی من که مردم پس چرا امروز و فردا میکنی یا بکش یا چاره ای، ای درد مندان را دوا تا بکی جان دادن مارا تماشا میکنی
-
شور - ?بابای من رو از قفا با دشنه کشتن بابای من رو با لبای تشنه کشتن با تیغ و نیزه، جسمشو صدچاک کردن صحرا نشینا، پیکرش رو خاک کردن جای یه خنجر روو حنجرش بود جای هزاران زخم روی پیکرش بود هم خواهرش بود هم مادرش بود چشم یه ملعونی پی انگشترش بود لعنت به اونکه پیکرش رو زیر و رو کرد تووی رگای حنجرش، خنجر فرو کرد لعنت به اون خولی که دنبال سرش بود با ساربانی که پی انگشترش بود لعنت به اونکه بیحربه میزد با هرچی داشتش تووی دستش، ضربه میزد لعنت به اونکه با سنگ میزد اونی که داشت پیراهنش رو چنگ میزد روضه نمیخواهد تنی که سر ندارد قربان آن آقا که انگشتر ندارد یکجای سالم در همه پیکر ندارد جایی برای بوسهی مادر ندارد رو خاک صحرا افتاده بیهوش پیش چش زهرا، لگد میزد به پهلوش
-
شور - بنی فاطمه - این علم با من نوحه و دم با من شور عزاش باتو این دو ماه با من موکب راه با من ، کرب و بلاش با تو موکب راه با من ، کرب و بلاش با تو برمیگردم حرم به عباس قسم به عباس قسم ، به عباس قسم یادت می افتم گریم می گیره جز تو هر چی هست ازیادم میره باور کن باور کن باور کن اینه باورم بر می گردم حرم به عباس قسم غرق دلشوره ام از وطنم دور از بداین دنیا دلهره دارم باز نشه این بارم جا نمونم آقا دارم حس می کنم به تو میرسم به عباس قسم ، به عباس قسم دنیا دلگیرو بی تو تاریکه روزای خوبه دیدار نزدیکه باور کن باورکن بی تو بی کسم برمیگردم حرم به عباس قسم ای کس و کارم تا که نفس دارم نوکرتم ارباب لحظه آخر جون علی اکبر نوکرتم دریاب می مونم پای تو به صاحب علم به عباس قسم … عاشق می میره هرکی میشناست پایان راهه صحن عباسه باور کن باور کن اینه فکر من برمیگردم حرم به عباس قسم
تاکنون نظری ثبت نشده است.