- ۱۸۵
- ۱۰۰۰
- ۱۰۰۰
- ۱۰۰۰
ظهر شهادت امام رضا (ع) ۱۴۰۰ - حسین سازور
مرثیه خوانی ظهر شهادت امام رضا (ع) با صدای حسین سازور، ۱۴۰۰
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
مدح و مرثیه - در هجومِ فتنهها حبلالمتین ما را بساست در شبِ تاریک قرآن مبین ما را بساست قبل خلقت با خدا گفتیم در روزِ الست اَشهدُ اَنَّ امیرالمومنین ما را بساست آنطرف خیبر حُنین و خندق و بَدر و اُحد این طرف دستِ خدا در آستین ما را بساست آن طرف از عَمرُوَدها ، عَمروعاصان صف به صف این طرف شیرِخدا رویِ زمین ما را بساست هست قرآن از محمد هست فرقان از علی آن شریعت این طریقت آن و این ما را بساست یک علی با صلح آمد یک علی با کربلا در مذاق عاشقی زیتون و تین ما را بساست اولین و آخرین جمعند در مشهد بگو دیدن ایوان طلای هشتمین ما را بساست از نجف مستیم و از مشهد همه دیوانهایم آنقدر مهمان شدیم انگار صاحب خانهایم آنقدر زخمِ دلِ ما پیشتان سر باز کرد پشت در ماندیم تا آقا خودش در باز کرد ما گرفتارِ کبوترهایِ این بام و دریم دیدی آخر صحنِ تو ما را کبوتر باز کرد باز نوشیدیم آبِ سردِ سقاخانه را باز هم دیدم کبوتر بچهای پَر باز کرد در دلم اُفتاد هم قُم میروم هم مشهدت مادرم تا سُفرهی موسی بن جعفر باز کرد بس که نوشیدیم حسرت رو به درهای بهشت فاطمه این باغ را یکبارِ دیگر باز کرد زائرانت آمدند و قبل رفتن بینِ صحن... باز هم جبریلِ جایِ فرش شهپر باز کرد خواستم مدحِ تو گویم فالی از حافظ زنم حافظ از شیراز آمد باز دفتر باز کرد ای که بر ماه از خط مشکین نقاب انداختی لطف کردی سایهای بر آفتاب انداختی آنقدر ماهی که حتی نور عاشق میشود آنقدر نوری که حتی کور عاشق میشود حق بده هر روز خورشید آفتابی میشود هرکه می بیند تو را از دور عاشق میشود سنگ بودم در حرم دیدم که فیروزه شدم تازه فهمیدم دلم بدجور عاشق میشود دید عیسی با تو بینا هست نابیناییاش دید موسی با تو کوهِ طور عاشق میشود عِزِّ سلطانی کجا و مردِ سلمانی کجا از بزرگیِ سلیمان مور عاشق میشود عِلمِ ربّانی تویی باید تو را یک عمر جست زائر از گهوارهاش تا گور عاشق میشود در حرم دیدم کبوترها حسودی میکنند به کلاغی که دلش از دور عاشق میشود ما زمینیم آسمان بال کبوتر را نبند هرچه خواهی کن ولی بر روی ما در را نبند
-
زمینه - منم و بزم عزایت یارضا منم و درد و دوایت یارضا منم و گریه برایت یارضا یارضا یارضا یارضا یارضا هوای کوی تو دارم یارضا هوس روی تو دارم یارضا شوق گیسوی تو دارم یارضا یارضا یارضا یارضا یارضا یا رضا دل به تو بستم یا رضا بگیر تو دستم یا رضا نوکرت هستم السلام شاه خراسان یا رضا السلام قبله ایران یا رضا السلام عضق شهیدان یا رضا بی سر و سامون عشق رضایم عاشق دیدن صحن و سرایم محو آن گنبد و گلدسته هایم کشته زهر جفایی یا رضا میون حجره چرایی یا رضا به یاد کرب و بلایی یا رضا عبا روی سر کشیده داری می روی قدی خمیده داری آمدی رنگی پریده داری هوای کوی تو دارم یا رضا هوس روی تو دارم یا رضا پای آهوی تو دارم یا رضا ...
-
واحد - بیدها را حظِّ رقصیدن هدایت می کند نورها را کِیف تابیدن هدایت می کند ابرها را شوق باریدن هدایت می کند چشم ها را لذت دیدن هدایت می کند لذتی شیرین تر از شیرینی دیدار نیست کور باد آن چشم هایی که پی دلدار نیست آفتاب روی بام ساعت هَشتَم تویی اشتیاق ناتمام ساعت هشتم تویی لحظه ی پُراحترام ساعت هشتم تویی از طفولیت سلام ساعت هَشتَم تویی السلام ای هشتمین خورشید آل مرتضی السلام ای حضرت سلطان علی موسی الرضا دشت با آهنگ نیشابور هم آواز شد ناگهان بادی وزید و موسم پرواز شد از کران تا بیکرانه بال و پر ها باز شد یا رضا گفتیم و کوچ عاشقی آغاز شد بی قرار شب نشینی های رویِ گُنبدیم ما کبوترهای جلد آستان مشهدیم جلوه ی خورشیدها از گنبدت رونق گرفت جزر و مد ماه ها از مرقدت رونق گرفت مهربانی ها ز لطف بی حدت رونق گرفت کسب و کار ما به لطف مشهدت رونق گرفت دَخل دُکّان هاست تا محشر بدهکار رضا قبله ی بازار ایران است،”بازار رضا” کاش بالم را گرفتار هوای خود کنی ربّنایم را بدهکار دعای خود کنی نسل اندر نسل ایلم را گدای خود کنی دست من را ظرف سقاخانه های خود کنی من فرات التماسم..،مشک را بیرون بکش از خُم چشمم شراب اشک را بیرون بکش ابر بودم بی محابا گریه کردم بارها رود بودم سیل آسا گریه کردم بارها قطره بودم قدر دریا گریه کردم بارها جای جای صحنتان را گریه کردم بارها ...
تاکنون نظری ثبت نشده است.