- 507
- 1000
- 1000
- 1000
رحلت حضرت محمد (ص) منصور ارضی 1401
مرثیه خوانی رحلت حضرت محمد (ص) با صدای منصور ارضی، سال 1401
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
تو رفتی و زهرا به حال زار افتاد/کارم برای مرگ به اصرار افتاد/رفتی اراذل خانه را آتش کشیدند/انسیه الحورات بین نار افتاد/دستی که می بوسیدی اش نوبت به نوبت/در کوچه با ضرب قلاب از کار افتاد/شلاق بالارفت و من چیزی ندیدم/ردش ولی بر بازویم بسیار افتاد/با مخزن الاسرار من لج کرده بودند/یک جور زد برسینه ام مسمار افتاد/من که خودم از حال رفتم! فضه می گفت/در شل شد و روی سرم انگار افتاد/یک عده ابتر انتقام از من گرفتند/بارم میان آن در و دیوار افتاد/من کوچه رفتم دخترانم ارث بردند/زینب گذارش تا سر بازار افتاد/من بین زنهای مدینه روضه خواندم/او در میان دسته ی اشرار افتاد
-
دیدی دلم از هرچه میترسید دیدم/افتاده ای در بسترت سرو رشیدم/هرروز دیدم دیده ی بارانی ات را/دیدم شکاف کهنه ی پیشانی ات را/از راه رفتن کل پایت پینه بسته/ناگفته ها را گفت دندان شکسته/حالا من وتو خلوتی داریم با هم/دیگر نگاهت را نگیری از نگاهم/بابا بگو پیشم دوباره می نشینی/قدری بمان پیشم که محسن را ببینی/با بودنت زهرا رخش چون قرص ماه است/آرامش این خانه ساده به راه است/آتش ندیده دامنم الحمدالله/خونی نشد پیراهنم الحمدالله/هرگز ندیده روی زهرا را غریبه/آرام می کوبد در ما را غریبه/بی تو اگر حمله کنند اینها به خانه/می آید آخر سر سراغم تازیانه/آتش می افتد روی در پشت درم من/با پهلویم سنگر برای حیدرم من/سیلی می آید سمت من ای وای بابا/بد خواب می گردد حسنای وای بابا
-
ذکر خیر تو رسیده ست به هر انجمنی/به همه گفته ام از خلق عظیمت علنی/” ابوا هذه الامه ” به دلم قاب شده/شدم از روز ازل هم نجفی هم مدنی/من ندیده شده ام عاشق تو یادم کن/عجمی هستم و شاگرد اویس قرنی/لافتی مال علی بود ولی گفت علی/نیست مانند پیمبر به خدا صف شکنی/برو در خانه ی زهرا که خدا هم آنجاست/به روی جمع بینداز کسای یمنی/همه دیدند به زهرا چقدر حساسی/خم شدی بوسه به آن دست مبارک بزنی/می رسی آخر معراج دوباره به علی/می روی پیش خدا با علی ات هم سخنی/مثل هر روز حسین آمده در آغوشت/باز هم خیره به آن حنجره و پیرهنی/حسن امشب ز غمت بر سر و بر سینه زده/تو خودت سینه زن ذکر حسن یا حسنی/ پلک هاى کبود خود وا کرد/ دور تا دور خود تماشا کرد/اشک از گوشه دو چشمش ریخت/گریه بر گریه های زهرا کرد/زیر لب یادى از خدیجه نمود/صحبت از ان انیس غمها بود/ پیر مرد عصا به دست حجاز /بر دعا دست خویش بالا کرد/ ثقلین این دو پایه دین را /در نظام وجود ابقا کرد /نور او در زمان جهل و کفر /چهره این زمانه زیبا کرد /حرمت دختران زنده به گور /خون دل خورد تا که احیا کرد /لحظه اخر این رسول غریب/ محشرى را ز گریه بر پا کرد /نگران غرور زهرا بود/ نظرى بر على تنها کرد /دست و بازوى فاطمه بوسید /بعد هم توصیه به مولا کرد /گفت زهرا امانت است على /جمله اش را عجیب معنا کرد /پرده از روضه ها کنار کشید/ رازهاى نگفته افشا کرد /بعد از ان گفت تازه وای حسین /روضه هایش ادامه پیدا کرد /صحبت از ان بریدن حنجر/ تشنه لب در کنار دریا کرد/ صحبت از نیزه و لبان حسین /صحبت نحر ان گلو را کرد /ضربه هاى که پشت گردن خورد /قامت دختر مرا تا کرد
-
وقت جدایی شد اما/در دل من مانده غم ها/اهل مدینه پس از من/جان شما جان زهرا/رنگ کوچه نبیند اصلا/پشت این در نباشد دشمن/یا محمد مدد آقا جان/گر چه سقیفه به راه است/روز مدینه سیاه است/بر روی در پا نکوبید/فاطمه ام پا به ماه است/در شلوغی نرفته کوثر/نشکند کاش غرور حیدر/من چه کنم این بلا را/روضه بی انتها را/بعد مصیبات کوچه/فاجعه کربلا را/با حسینم چه ها خواهد شد/راس پاکش جدا خواهد شد/یا محمد مدد آقا جان
تاکنون نظری ثبت نشده است.