- 447
- 1000
- 1000
- 1000
شهادت امام حسن مجتبی (ع) منصور ارضی 1400
مرثیه خوانی شهادت امام حسن مجتبی (ع) با صدای منصور ارضی، سال 1400
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
آنقدر گریه کنم تا که مرا هم بخری/سخت در هم شده اوضاع من از هر نظری/کم محلی نکن انقدر دلم میشکند/خستهی خستهام از بی کسی و در به دری/گر به کارت نمیآیم، نفروشم آقا/کاش میشد که مرا قاطی خوبان ببری/از جوانی خودم سخت خجالت زدهام/نه مناجات درستی، نه بکاء سحری/تو غضب کرده ای از این همه معصیت من/من خجالت زده از این همه لطف پدری/کرمت واسطهی بخشش من خواهد شد/مطمئنم که تو حالا ز گدا میگذری/بغض هر هفتهی من حسرت یک کرب و بلاست/من و داغ زیارت، من و داغ سفری/سورهی فجر دو قسمت شد و زینب غش کرد/ماند بر خاک تنی و رفت روی نیزه سری
-
حلقهآویز گوشم این پند است/ز کریمان، کرم خوشایند است/وسع رزق از سوال خواهندهست/هر که یک لقمه خورده پابنداست/از شما عشق آرزومنداست/دارد این کوچهها، نسیم، فقط/بیخودی نیست که شدیم فقط/سائل این در از قدیم، فقط/گفتن ذکر یا کریم فقط/به تو بعد از خدا برازندهست/سبط خیرالانام، آقاجان/واجب الاحترام، آقا جان/تو شه و من غلام، آقا جان/سفرهات مستدام، آقا جان/سفره نان دیگران چند است/صبح، نغم? اذان تلخ است/بیگل روی تو جنان تلخ است/بیمحلی زِ دوستان تلخ است/عسل از دست دیگران تلخ است/زهر از دست تو ولی قند است/ما کی از نان شب سخن داریم/غم نداریم تا حسن داریم/در بقیع شما وطن داریم/با تو ما بال و پر زدن داریم/بیتو سیمرغ، مرغ پرکندهست/بند? حق پرست تو هستیم/از ازل پای بست تو هستیم/مست جام الست تو هستیم/ما مسلمان دست تو هستیم/کشو ما فقط تو را بندهست/نان این سفره سربراهم کرد/صاحب سقف و سرپناهم کرد/حبّ تو پاک از گناهم کرد/این فقیری، پادشاهم کرد/چون گدا با تو آبرومند است/با تو سنگ سیاه مثل دُر است/قط? آب وضوت، مثل کر است/حاتم از سفر? تو ریزهخور است/بر درِ خانهات فقیر، پر است/با شما راه کوچهها بند است/اَنا مسکین چو بر جبین افتاد/بهرِ ما قرع? اینچنین افتاد/هر که بر خاک تو زمین افتاد/ایستاده چون دماوند است/باعث رویش کویر شدی/سبب عزت فقیر شدی/معنی ذکرِ یا مجیر شدی/در جوانی چه زود پیر شدی/با لبت قهر، از که لبخند است/ای ز تو جلوهگر کمال رسول/الف گشته همچو دال رسول/وارث سیرت و جمال رسول/ای محاسن سپید آل رسول/عدد سن و سال تو چند است/ای که در کوچهها پرت افتاد/گوهر از دید? ترت افتاد/وای، عمامه از سرت افتاد/بر روی خاک، مادرت افتاد/مادری که عصاش فرزند است/دیدهای یاس همچو لال? دشت/در پی گوشوارهاش میگشت/وای، در کوچه بر شما چه گذشت/چه سرت آمده که در دل طشت/تکههای جگر پراکنده است/دم رفتن گوهرفشانی کن/کربلا را خبررسانی کن/عشق ارباب را جهانی کن/یک دو تا جمله روضهخوانی کن/حال وقت گریز آیندهست
-
سلام ای بیحرم/شه صاحب کرم/فدای غربتت جان و سرم/میگه زهرا پریشان/حسن جانم حسن جان/غریب عالمین/به زهرا نور عین/من از لطف حسن، گفتم حسین/گدای این حریمم/گرفتارِ کریمم/حسن جانم حسن جان/گل زهرا حسن/طبیب ما حسن/نوایم گشته، لبیک یا حسن/به عالم تو پناهی/امیرِ بیسپاهی/حسن جانم حسن جان/چه آمد بر سرت/نمیشد باورت/بیوفتد بین کوچه، مادرت/به روی خاک غمها/تکاندی چادرش را/حسن جانم حسن جان/نزن که مضطرم/نزن، بییاورم/نزن سیلی به روی، مادرم/نزن بر دل شراره/شکسته گوشواره/حسن جانم حسن جان
-
روزهاش افطار شد، اما پرش را، زد بهم/کوزه سر بسته کل پیکرش را، زد بهم/اولین تأثیرِ زهر این است، آتش میزند/سوختش بدجور جسم لاغرش را، زد بهم/تکه تکه رازهایش پخش شد مابین طشت/عاقبت خون لختهها دور و برش را زد بهم
تاکنون نظری ثبت نشده است.