- 265
- 1000
- 1000
- 1000
شهادت حضرت فاطمه (س) شب سوم فاطمیه دوم 1401 - حنیف طاهری
مرثیه خوانی شهادت حضرت فاطمه (س) شب سوم فاطمیه دوم با صدای حنیف طاهری، 1401
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
روضه - یاسم ولی به چشم همه ارغوانیام سروم ولی به چشم همه قد کمانیام اسماء سال خورده مرا راه میبرد پیری عزا گرفته به حال جوانیام هر چند با تمامی قدرت چهل نفر من را زمین زدند ولی آسمانیام ای مرگ مثل اهل محل بیوفا مباش چشمم به راه مانده بگیری نشانیام روی کبود و پهلو و بازوی غرق خون اصلا نبود حق من و مهربانیام دردا که فراق ناتوان ساخت مرا در بستر ناتوانی انداخت مرا از زخم چونان شدم که بربالینم صد بار عجل آمد و نشناخت مرا از بی کسی، کسی نکشیده شبیه من مجروح کینههای چهل پست جانیام این خانه حسرت همه اهل مدینه بود چشم حسود کرده چه با زندگانیام
-
زمینه - زبان از واژه خالی شد سکوت آورد تصور کرد رویت را سر از تصویر خالی شد بویت را نمیفهمم کجا من این تمام کاستی کم این پای تا سر عضو کجا این کوچک افتاده و درک تمام علت هستی نمیخواهم بدانم چیستی فقط اینقدر میدانم تو عطر و بوی گلهایی تو نور آفتابی قطرهی شفاف بارانی چراغ آسمانی جلوهی نوریهی اهل زمین هستی تو جانِ جانِ جانِ جانِ مولایم امیرالمومنین هستی سلام ای حلقهی حق ولایت را نگین زهرا سلام ای جان مولایم امیرالمومنین، زهرا قلم شد ناتوان واژه نمیفهمم شکسته بال اندیشه، تو ای مفهوم دور از ذهن ای آینهی دامن سکوت لحظههای گریهی مادر غرور خواهش خاموش بابا شُکوه خندهی معصوم خواهر پناه دستهای خواهشی صدای سبز سبوح همه گنجشکهای عابد صبحی تمنایی، تو ای تصویر از هرچه تصور دور زیبایی تو آن نوری که میخواهی دمی خورشید باشی یا چراغی گوشهی بیت امینُ الله تو آن نوری که گاهی شمس یا گاهی هلالی یا شبی بدری تو عِطر لیلة القدری شکوه قدرت دست خدا در آستین هستی تو جانِ جانِ جانِ جانِ مولایم امیرالمومنین هستی سلام ای نوربخش محفل عرش برین زهرا سلام ای جان مولایم امیرالمومنین زهرا سلام ای حلقهی حق ولایت را نگین زهرا سلام ای جان مولایم امیرالمومنین، زهرا ماندنت چون شمع آبم میکند رفتنت خانه خرابم میکند ای کتاب عشق من بسته مشو مثل مردم از علی خسته مشو ای مسیحای علی اعجاز کن مشکل، مشکلگشا را باز کن وا اُماه، وا اُماه، وا اُماه، وا اُماه
-
زمینه - حرف بزن زهرا طاقت دلم سر اومد هر چی از کوچهها شنیدم اشکم در اومد تو سینه دردای نهفته داری یه عالمه حرف نگفته داری مگه نگفتی که رهام نمیکنی چی شده این روزا صدام نمیکنی در دل و علاج دارم به تو احتیاج دارم توی سینهی من غُصّه بیحد و حساب بعد تو تا ابد حال و روز ما خراب کجا برم حقِّ تو رو بگیرم قرارمون بود من برات بمیرم یعنی میشه یه روز بیای به خواب من یه کاری کن واسه دل خراب من تکیهگاهمون بودی تو هنوز جوون بودی در دل و علاج دارم به تو احتیاج دارم بعد فاطمه من از زمونه دل بریدم خیری از زندگی غیر فاطمه ندیدم غمای دنیا رو سرم خراب که حال و روزه دخترم خراب تو زندگی چیزی نمیمونه برام داره میره عزیز من جلو چشام با غمت زیاد میره زندگیم به باد میره
-
شور - علی یا علی عشق اول آخری زهرا علی علی یا علی من غلام قنبرم تو مولا علی بالاتر از محبّت تو نیست ثروتی تنها تویی که لایق امر خلافتی غلامم غلام، غلام علی همیشه زمزمهی لبام علی همش فاطمه دعام میکنه آخه من غیرتیام به نام علی علی یا علی، علی یا علی دلاور علی، زهره میبری تو از یه لشگر علی به مردای حق تو یاور علی ذکر غوغایِ علیاکبر، علی هر جا گرفت پرچم اسلام را به دوش زود شد آتش همهی فتنهها خموش مِنمِن شده مَنَم مَنَمِ کل دشمنان هوهوی ذوالفقار علی میرسد به گوش علمدار علی، سپهدار علی میون معرکه بود جلودار علی عجب غیرتی، عجب جرأتی محاله بشه دوباره تکرار علی علی یا علی، علی یا علی امیدم علی، امیدم علی غیر خوبی ازتو من ندیدم علی باهات تا خدا رسیدم علی عشقو من تو نجفت چشیدم علی ای عدل واقعی به مرام تو منحصر ای از همه اهالی تزویر منزجر کشتی کفر را بنشان باز هم به گل ای تکیهگاه شیعهی مظلوم مقتدر نگاه کن نگاه، نگاه کن نگاه که آرامش دیگه نیست تو دنیای ما شه هَل اَتی دعا کن برام ظهور طالب خون کرب و بلا عقیله منم، عقیله منم به عالم سیدهی جلیله منم به صوت علی تَکَلُم کنم که الان حیدر این قبیله منم
-
تک - سرّ نماز و محراب و مسجد و منبر حیدر ظاهر و باطن حق و هو، اول و آخر حیدر از تنتنهی تیغ دو دَم پشت همه میلرزید در جنگ و نبرد الگوی مالکاشتر حیدر به به این ایثارش، زردی دستارش صحنهی محشر بود عرصهی پیکارش شیر نر حیدره بیسپر حیدره اون که از عبدود زده سر حیدره ها علیٌّ بشرٌ کیفَ بَشَر رَبُّه فیه تَجَلّی و ظَهَر حُبُّه مَبْدَأ خُلْدٍ و نِعیم بُغْضُه مَنْشأ نارٍ وسَقَر حیدر، حیدر، حیدر در بین همه سرداران قادر مطلق حیدر در بدر و حُنین و اُحد و خیبر و خندق حیدر اسدالله الغالبی و علی ابن ابیطالب حقاً که علی بر حقی و حَقُ مَعَ الحق حیدر همه در تسخیرت، خیره در تدبیرت ای بنازم بر این قدرت شمشیرت مِیسره حیدرِ، مِیمَنه حیدرِ اون که سر پشت سر میزنه حیدر ها علیٌّ بشرٌ کیفَ بَشَر رَبُّه فیه تَجَلّی و ظَهَر خاک نعلین علی دُرّ و گوهر ها علیٌّ بشرٌ کیفَ بَشَر حیدر، حیدر، حیدر آماده شده لشگر حق در پناه حیدر نصر من الله سربازان سپاه حیدر از شام و نجف تا یمن، کرب و بلا و مشهد پایگاه اهل ولا بارگاه حیدر لشگر پیغمبر، فاتحان خیبر رمز شب یازهراست در سپاه حیدر همه با یک هدف پشت هم صف به صف وعدهی عاشقا پادگان نجف ها علیٌّ بشرٌ کیفَ بَشَر رَبُّه فیه تَجَلّی و ظَهَر نور فلک از جبین تابنده اوست سرداری کائنات زیبندهی اوست در مدح علی بس که بُوَد دست خدا در مدح خدا بس که علی بندهی اوست حیدر، حیدر، حیدر همچنان ما همه از رسم تو خط میگیریم رفتهای باز مدد، از تو فقط میگیریم نه فقط دست زمین از تو، تو را میخواهد سالیانیست که معراج خدا میخواهد زیر پای تو به زانوی ادب بنشیند لحظهای جای یتیمان عرب بنشیند بعد از آن روز که در کعبه پدیدار شدی یازده مرتبه در آینه تکرار شدی بار دیگر سپر و تیغ و علم را بردار پا در این دایره بگذار، عدم را بردار باز هم تیغ دو دَم را به کمر میبندی باز هم پارچهی زرد به سر میبندی تا که شمشیر تو در معرکهها هو بکشد نعرهی حیدری أین تَفرّوا بکشد باز از خانه میآیی به خداوند قسم رستخیزانه میآیی به خداوند قسم تا زمین باز هم آباد شود باز بیا ای بزنگاه ازل تا به ابد باز بیا تازه این اول قصهست حکایت باقیست ما همه زنده بر آنیم که رَجعت باقیست
-
شور - بگذار تا ببینمش اکنون که میرود ای اشک بیامان به نگاهم امان بده وا اُماه، وا اُماه، وا اُماه، وا اُماه ای بانو نرو طراوت باغ مرا مَبَر شبنمنما شو بیشتر از یک سحر بمان وا اُماه، وا اُماه، وا اُماه، وا اُماه شرمندهام که خانه امنی نداشتم در خانهام کبوترِ بشکسته پر بمان
تاکنون نظری ثبت نشده است.