- 224
- 1000
- 1000
- 1000
شهادت حضرت فاطمه (س) شب پنجم فاطمیه اول 1400 - سعید و محمدحسین حدادیان
مرثیه خوانی شهادت حضرت فاطمه (س)، شب پنجم فاطمیه اول با صدای سعید و محمدحسین حدادیان، 1400
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
روضه - آفرینش باغ توحید و بهارش فاطمه است دین و قرآن تا قیامت اعتبارش فاطمه است مصطفی فخر نبوت افتخارش فاطمه است مرتضی دست خدا و دستیارش فاطمه است دستیارش نه همه دار و ندارش فاطمه است ای خوشا آن کس که روز حشر یارش فاطمه است در ثنای او همان اقرار عجز ما بس است گفتن اوصاف این بانو نه کار هر کس است فاطمه یعنی تمام هستی هست آفرین فاطمه یعنی بهشت رحمت للعالمین فاطمه یعنی حجاب و عصمت و تقوا و دین فاطمه یعنی چراغ آسمانها در زمین چراغ خانهها گردیده روشن کجایی ای چراغ خانه ما داغ تو ویرانگر صب علیست خانه بی فاطمه قبر علیست فاطمه یعنی یدالّلهی دگر در آستین فاطمه یعنی علی یعنی همان حبل المتین فاطمه یعنی جمال بی مثال کبریا فاطمه یعنی کتاب الله کلِّ انبیا فاطمه در فُلک هستی ناخدایی میکند فاطمه در روز محشر کبریایی میکند فاطمه از شیر حق مشکل گشایی میکند فاطمه در چشم حیدر خودنمایی میکند فاطمه در بندگی کار خدایی میکند فاطمه بر شیعیان لطف نهایی میکند به محشر بر فراز چرخ گردون ندا خیزد که اَینَ الفاطمیون همه حوران به استقبال خیزند برات عفو پیش پاش ریزند چنان گردد که از فرمان دادار بگردد عفو دنبال گنهکار بپویند و بپویند و بپویند در آن وادی گنهکاری نجویند فاطمه یعنی چراغ محفل افلاکیان فاطمه یعنی ز رأفت همنشین با خاکیان کیست زهرا یک بهارستان به گلزار وجود کیست زهرا کعبهی جان قبلهی اهل سجود کیست زهرا رازدار عالم غیب و شهود کیست زهرا برترین محبوبهی حیّ ودود کیست زهرا باب رحمت، دست احسان، بحر جود کیست زهرا خیمهی سبز ولایت را عمود کیست زهرا آفتابی کبریایی طلعت است کیست زهرا چهارده معصوم در یک صورت است من نمیگویم دختر پیغمبرم من نمیگویم که بنشانی کنار قنبرم من نمیگویم بلالت پا گذارد بر سرم من نمیگویم ثنایت گشته بر لب گوهرم من نمیگویم بسوزان تا کنی خاکسترم لیک میگویم قبولم کن گدای این درم منم گدای فاطمه جانم فدای فاطمه دوست دارم تا ز لطفت و مرحمت شادم کنی دوزخی هستم تو خود از دوزخ آزادم کنی روسیاهم، زشت کردارم، گنهکارم، بدم تو به کوی خویش راهم دادهای تا آمدم گرچه مردودم به جان زینبت منما ردم نامهام پر از گناه است و تهی باشد یدم عالمی را سیر کردم آخر این در را زدم گر روم جای دگر از پشت این در مرتدم میثمم یعنی گدای خانهی خشت و گِلم غرق دریای گنه چشمم به سوی ساحلت
-
روضه - تابوت مرا به روی شانه میبری ببر ولی بگو به من چرا شبانه میبری مادر خوب و مهربون حرفام از چشام بخون من التماست میکنم یه شب دیگه پیشم بمون خدا مادرم را کجا میبرند گمان برای شفا میبرند من و سوگواری من و خانه داری خدا مادرم باباجون یواش یواش زخمای پهلوش بشور باباجون با چشم تر کبودیه روشُ بشور باباجون آخریا همش برات گریه میکرد گاهی وقتا واسه تو با بچّههات گریه میکرد باباجون بذار بگم فکر نکنی تنها شدی زینبت کنیزتِ، کنیزِ خونهدارت مثل زهرا مادرش تا جون داره کنارتِ گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بیایی چه بگویم که دگر غم برود چون تو بیایی آمدی دیدن طفلان چه عجب زدهای سر به یتیمان چه عجب کی به پیشانی تو سنگ زده کی ز خون بر رخ تو رنگ زده ای پدر کاش به جای سر تو میبریدند سر دختر تو من و هروله پشت قافله تو به روی نی گرم نافله من و سلسله، من و ابله تو به روی نی گرم نافله
-
واحد - اگه عبای مرتضی همیشه وصله خورده بود خوش بود دلم همین عبا دل زهرا رو برده بود سالگرد ازدواجمون براش یه چادر خریدم فاطمه ام این عبارو هدیه برام آورده بود این روز خوبه زندگیم یه روزی هم بدش رسید چادر خاکیشو دیدم کاش علی اون روز مُرده بود حالا نیستی ببینی فاطمه از اون همه تاب و تبت دعا های نیمه شبت چه خانومی شد زینبت وای وای دنیا چه نامرده وای وای با علی بد کرده حبیبه نرو علی غریبه خانومم مثل قدیما مثه اون قدیم ندیما تو بخند بازم هوای خونمون مثل قدیم شه خانومم هم بودی همسر هم برام بودی یه مادر بابای یتیمای شهر بعد تو باید یتیم شه خانومم بگو ایشالله خوب میشم نرم دمِ چاه شب مرگ زندگیم شه اگه باز حالت وخیم شه فاطمه آسمون من به جون من تو هستی صاحب خونه سایبون من قد کمونِ من جوون من از زخم سینت داره میره خونِ من شد دعای من نوای من خدا تو رو نگه داره برای من یه نگاه ببین فقط همین آسمون ابری تره یا چشای من حبیبه نرو علی غریبه
-
واحد سنگین - یا فاطمه، یا فاطمه دست من و دامان تو، یا فاطمه، یا فاطمه چشم من و احسان تو، یا فاطمه، یا فاطمه بنما روا حاجات ما، یا فاطمه، یا فاطمه شفا بده مرضای ما، یا فاطمه، یا فاطمه حفظ نما رهبر ما، یا فاطمه، یا فاطمه یا فاطمه، یا فاطمه یا خامس آل عبا، یا فاطمه، یا فاطمه ابی عبدالله، ابی عبدالله بادهی زهرا، یا ابی عبدالله یکه و تنها، یا ابی عبدالله روز عاشورا، یا ابی عبدالله بر صف اعدا، یا ابی عبدالله یا اباالفضل، یا اباالفضل ای بی دست، یا اباالفضل آقا جان، یا اباالفضل ابی عبدالله، ابی عبدالله از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین دست و پا میزد حسین زینب صدا میزد حسین بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا تشنهی عشق حسین، تشنهی آب فراتم ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا
-
واحد - دیشب نشستی گیسویم را شانه کردی امشب در آغوش لَحَد کاشانه کردی دیشب گرفتی، اشکم ز دیده امشب ز داغت رنگم پریده دیشب دعا کردی؛ اجل جانت بگیرد امشب دعا کن دخترت زینب بمیرد دیشب تو بودی مادر کنارم امشب به دیوار سر میگذارم دادی به دستِ زینبت با آه و زاری پیراهن خونینِ خود را یادگاری ...
تاکنون نظری ثبت نشده است.