- 74
- 1000
- 1000
- 1000
شهادت حضرت فاطمه (س) شب چهارم فاطمیه دوم 1400 - مجتبی رمضانی
مرثیه خوانی شب چهارم فاطمیه دوم، شهادت حضرت فاطمه (س) با صدای مجتبی رمضانی، 1400
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
روضه - درِ ورودیِ جَنَّت،حریم ساحت توست بهشت؛گوشهی دنجِ حیاطخلوت توست صدای پهنه ی لاهوت،ذکر یا زهراست میان عالم بالا همیشه صحبت توست خدا به خاطر یک خنده ی تو،می خندد رضای حضرت حق در یَدِ رضایت توست پیمبری که نماد اصول بندگی است زمان نافلهات،محو در عبادت توست به استعانت لولاک..،امام یعنی تو ولایت علوی پس همان ولایت توست به فکر سفره ی همسایه های خود بودی… چقدر رنگ عطوفت در این روایت توست غذای گرم حسن را فقیر کویات خورد… همین نشانهای از لطف بی نهایت توست هنوز نانتنور تو قوت غالب ماست هنوز رونق اطعام ما به برکت توست فقط اجازه بده تا بگویمت: “مادر” تمام لذت من دیدن محبت توست تمام گریهکنان حسین،مادریاند… شروع عاطفهی اشک از مصیبت توست یکی ز مستمعین عزای تو؛جبریل خدای عزوجل روضهخوان هیئت توست توان نداشته ای تا سری تکان بدهی… همین نشانگر اوضاع پر وخامت توست هجوم کوچه ی باریک..،میخ در..،آتش… چگونه این همه غم در دلِ شهادت توست؟! شاعر : بردیا محمدی
-
زمینه - تویی که سایت رو ندیده بود مردیجلوی نابینا هم چادر سرت کردی حالا گرفتاری میون موج غمگیر افتادی ما بین چهل تا نا محرم تویی که سایت رو ندیده بود مردیجلوی نابینا هم چادر سرت کردی حالا گرفتاری میون موج غمگیر افتادی ما بین چهل تا نا محرم غیرتیا مادر افتاده زیر دست و پاغیرتیا مادر افتاده زیر دست و پا پیش چشم همسایه ها کشتن محسن رو بی هواای وای مادر ای وای مادر در و دیوار خونه تو آتیشهمادر ما داره کشته میشهای وای مادر ای وای مادردر و دیوار خونه تو آتیشهمادر ما داره کشته میشهای روزگار روزگار روزگار خونه ای که حتی ملائک از بالا برا ورود می خواستن اجازه از زهرا حالا تو آتیش می بینی دنیا رو با داد و بیداد بستن دستای مولا رو هیچ کسی نیست یاری کنه اهل بیت پیمبرو هیچ کسی نیست یاری کنه بین شعله ها مادرو وای مادر می خواد از جا پاشه ولی می سوزه داره زندگی علی می سوزه ای روزگار
-
زمینه - یا علی چیه جز همون یا زهرا لا عشق لا علی و الا زهرا انسیه طاهره طهورا زهرا صاحب اسم با مسما زهرا شدم پاینده دلم شد زنده وقتی داره دم مسیحا زهرا اگر رها کنی مرا تو را رها نخواهم کرد قیامت هم کسی را جز تو صدا نخواهم کرد فاطمه مادرمه علی دل قرصه از دعای زهرا نبی راضیه از رضای زهرا شاخص حیا شد حیای زهرا نرسیده کسی به پای زهرا چه خوبه آخر به لطف حیدر خدا ما رو نوشت گدای زهرا حیا یعنی فقط حیدر ببیند چشم زهرا را بمیرد آن کسی که دربیارد خشم زهرا را فاطمه مادرمه
-
واحد - السلام علیک یا فاطمه اغیثینی میدونم نو میبینی تو گرفتاریام پای درد و دلام میشینی من ازت دل نمیکنم مادر آخه حق داری گردنم مادر تا آخر عمرم واسه حسین تو سینه میزنم مادر الحمدلله عمریه من گداتم الحمدلله نوکر بچه هاتم السلام علیک یا سیدتی و مولاتی توی دنیا فقط تنها قبله و بابا حاجاتی همه دنیا به زیر دستاته خود جبریلم از مریداته من هر چی که دارم خدا می دونه که از دعاهاته الحمدلله عمریه که من گداتم الحمدلله نوکر بچه هاتم
-
واحد - ولی اللهی یا حیدر، تو یداللهی یا حیدر سر الله، وجه الله، اسداللهی یا حیدر ای شهسوار لافتی یا علی، اِسمُکَ دَواء ای مالک ارض و سماء، شفیع روز محشر تویی امیرالمؤمنین، ای زینت عرش برین حصن حصین، یعقوب دین سیدنا یا حیدر، سیدنا یا حیدر داغونم، ببین چه سرگردونم دلخونم، ذکر تورو میخونم دستت رو برندار از رو قلبم میمیرم بدون تو میدونم حیدر، حیدر، سیدنا مولا حیدر پدر خاکی یا حیدر، شه افلاکی یا حیدر شهنشه غدیری و شه لولاکی یا حیدر ای قوت پروردگار، صاحب تیغ ذوالفقار ای باوقار کهنهکار، قدرت قَدَر یا حیدر وقتی به میدون میزنی دشمن میگه بی معطلی که الفرار اومد علی، میخونه أَیْنَ الْمَفَر ای دین و تمومی ایمانم ذکر تو شده دوا درمانم هرجا که مدح تو باشه اونجا از میون عرش زهرا میگه ای جانم حیدر، حیدر، سیدنا مولا حیدر حیدر، حیدر، حیدر من از زمونه گله دارم، از غم دوریت بیقرارم چقدر کنم تمنا تا که بیام کربلا ارباب خونه به دوشم و همیشه در خروشمو من عاشق شیش گوشهامو، کی میدی آقا رخصت با همهی روی سیام، با همهی بار گنام یعنی میشه دوباره باز آقا بیام زیارت قلب من با عشق تو مأنوسه عکسای حرمتو میبوسه کاش اذنم بدی بیام زائر شم ببین داره تو این قفس میپوسه ثاراللهی، حضرت اباعبداللهی
-
زمزمه - این روزا تو کوچه ی هاشمیا حرف و حدیث خونه هاست روضه من از فاطمه از زبون همسایه هاست یکیشون میگفت دیگه چه خبر از اون خونه ی بی برو بیا زهرا اون یکی میگفت هیچ خبری نیست جز خونه نشینی مرتضی زهرا اون یکی میگفت حتی نمیاد از خونش سرو صدای بچه های زهرای زهرا پسرا می گن که چند وقته حسن دیگه تو کوچه نمی ره دخترا به هم می گن زینب می گفت مادر من رو میگیره
-
زمزمه
تاکنون نظری ثبت نشده است.