منو
وفات حضرت زینب (س) 1401 - حنیف طاهری

وفات حضرت زینب (س) ۱۴۰۱ - حنیف طاهری

  • ۹ تعداد قطعات
  • ۲۸ دقیقه مدت قطعه
  • ۳۱۱ دریافت شده
مرثیه خوانی وفات حضرت زینب (س) با صدای حنیف طاهری، ۱۴۰۱

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • ۲۸:۵۳
    روضه - اسیر رحمت خود کرده ای کرامت را به دستگیری خود وعده ده قیامت را ز دامن تو یقین دست صبر کوتاه است خیال وصل شما کشته استقامت را پیمبران اولوالعزم در نزول بلا به اقتدای شما بسته اند قامت را به غیر حضرت زهرا و تو کدامین زن به روی شانه ی خود می کشد امامت را تو ظلم را به مذلت کشانده ای یعنی خودت گرفته ای از شام انتقامت را امام کرب و بلا و تشنه ی سلام تو بود غروب روز دهم اول قیام تو بود همه بساط شما نور عشق محضر توست تمام پرده ی عصمت نخی ز معجر توست حسین در همه عمرش به خویش می بالید که زیر گنبد این آسمان برادر توست جهان حیات خودش را ز فاطمه دارد همان که فخر نموده از اینکه مادر توست به ذوالفقار زبان تو فتح شد کوفه بگو که حیدر کرار نام دیگر توست امام را سر ذوق آوری به هر حالت حسین بر سر نی رفته پای منبر توست امید بسته دو عالم به دست بسته ی تو شکوه دین‌ محمد سر شکسته ی تو تو در میان بلا قد کشیده ای زینب هر آنچه می شنوم را تو دیده ای زینب تو تشنه تر ز همه بوده ای و دم نزدی تو در مسیر سواران دویده ای زینب مشخص است ز عمر کم تو بعد حسین زمان ذبح برادر رسیده ای زینب غلاف و کعب نی و تازیانه،،بارش سنگ تو طعم یک به یکش را چشیده ای زینب هنوز سر به فلک میزند جراحاتت تو لحظه لحظه پیاپی شهیده ای زینب برای یوسف گم گشته سینه می کوبی گریستی همه را با دو چشم یعقوبی برای آه نمانده به سینه ات نایی صدای بی کسی تو نمی رسد جایی نفس بکش نفست را کسی نمی برد صدای بی کسی تو نمی رسد جایی ز صبح پیروهنی را به سینه چسباندی هزار مرتبه گفتی چرا نمی آیی تو رو به قبله ای و هیچ کس کنارت نیست عزیز کرده ی حیدر چقدر تنهایی کسی نمانده بیاید به زیر تابوتت کسی نمانده بگرید،،رباب،لیلایی چقدر بی کسی و انتهای غم اینجاست که لحظه لحظه عمرت غروب عاشوراست شاعر : حسین واعظی
  • ۳:۴۰
    زمینه - ستم بود و آتش ستم بود و خنجر ستم بود و گهواره‌ی سرخ اصغر ستم بود و فردای دلگیر خواهر ستم بود و دوری از تو برادر ستم بود و اینقدر بی‌حرمتی را به جان تو زینب نمیکرد باور ستم بود و تنها صدایی شکسته که فریاد می‌زد برادر برادر
  • ۶:۳۹
    زمینه - چقدر صبوری کردم میون اون همه آشوب چه لحظه‌ی سختی بود خروج کربلا غروب بدنت زیر سنگا بود و برای تو می‌شد تابوتت رگای تو بریده بود و چش خواهر تو مبهوتت دخترِ زهرا، جانِ رسولی من پیش شمر و تو پیش خولی تو خیمه رو می‌دیدی با اون نگاه خون‌آلود رو پیکر پاک تو یه جای سالمم نبود کفنت خاک صحرا بود و به تنت شعله‌ها می‌تابید بدنت غرق خون بود اما سرِ تو دست به دست می‌چرخید روی دل من زخم فراقه تو روی نیزه من روی ناقه دخترِ زهرا، جانِ رسولی من پیش شمر و تو پیش خولی... چقدر صبوری کردم میون اون همه آزار چه لحظه‌ی سختی بود عبورِ از اون بازار از لبت قاریِ قرآنم آیه‌های خدا می‌شنیدم سر تو روی نیزه بود و لب تو پره خون می‌دیدم رو بدن من پره کبودی ناموس تو رفت بین یهودی دخترِ زهرا، جانِ رسولی من پیش شمر و تو پیش خولی
  • ۴:۲۳
    زمینه - زینب رسیده به بازار شامیا کافیه که به یک لحظه غضب کنه بیچاره شامیا جمع کنید این بساطو این هیاهو و نشاطو ای یزید با یه خطبه زینب می‌بُره صداتو به چادر می‌بنده گره مانند علی می‌پوشه زِرِه جانم زینب اگر روی منبر بره از اجداد تو آبرو می‌بره جانم زینب جانم زینب جانم زینب شکوه زینب کبری رو ببین لعنةُ الله عَلَی القومِ الظالمین... در واقع تا ابد پاینده زینبه از کوفه تا به شام در لشکر حسین فرمانده زینبه این حسین زندگیشه شرم کنید تا همیشه ای یزید با یه خطبش کاخت زینبیه می‌شه کلام دُختِ فاطمه خارت می‌کنه به چشم همه جانم زینب تو رگ‌هاش خون مادرو می‌گیره ازت حق حیدرو جانم زینب شکوه دختر زهرا رو ببین لعنةُ الله عَلَی القومِ الظالمین
  • ۵:۰۳
    واحد - شبی رسیده ز رَه، شب نگو، بگو سالی ببین ز خواجه‌ی رِندان گرفته‌ام فالی نماز شام غریبان چو گریه آغازم به مویه‌های غریبانه قصه پردازم سلام، کوهِ غم و کوهِ صبر و کوهِ بلا سلام، حنجره‌ی بی‌بدیل کرب‌وبلا تو با مرامِ حسینی میان کوفه و شام بنای ظلم فرو ریختی به تیغ کلام بگو به ما که به گوشَت مگر چه خواند حسین بگو مگر ز لبانش چه دُرّ فشاند حسین بگو که گفت من این راه را به سر رفتم به پای‌بوسیِ این راهِ پرخطر رفتم تو هم به پای برو ما نگاهمان که یکی‌ست مراممان که یکی رسم و راهمان که یکی‌ست بگو که گفت هَلا نورِ چشم من زینب بخوان به نام گل سرخ در صَحاریِ شب بخوان که دود شود دودمان دشمن تو بنای جور بلرزد ز خطبه خواندن تو نبینمت که اسیر حرامیان باشی اسیر فتنه و نیرنگ شامیان باشی که در عشیره‌ی ما عشق، ارث اجدادی‌ست اسارت است که سنگِ بنای آزادی‌ست سلام ما به اسارت، سلام ما به دمشق سلام ما به پیام‌آورِ قبیله‌ی عشق ببین نشسته به خون، مقتل لُهوفیِ ما گرفته رنگِ فَغان نامه‌های کوفیِ ما شرابِ نور که هشیار و مست خورده تویی که گفته‌ است که کشتی شکست‌خورده تویی سرت اگر چه در آن روز رفت بر سرِ نِی نخورد دشمنت اما جُویی ز گندمِ رِی
  • ۳:۰۲
    واحد - ای جوان‌مردترین، مرد عالم داغ تو تلخ‌ترین درد عالم زخم شمشیر و تیر و سَنان یک طرف نقض پیمان یک طرف تشنگی‌های پیر و جوان یک طرف طفل عطشان یک طرف شنیدیم که گفتی دلداده باشید اگر دین ندارید، آزاده باشید جذبه‌ی دلبری در نگاهت حرّ و جُون و وَهَب در سپاهت هر که را با خودت تا خدا می‌کشی بَه چه زیبا می‌کشی عالمی را سوی کربلا می‌کشی تا کجاها می‌کشی پیامِ تو این است آماده باشید برای رسیدن در جاده باشید
  • ۳:۵۳
    تک - نائبةُ الزهرا زینب ای دختر مولا زینب ای وجودت تمامِ ثارالله وی عَلمدار بامِ ثارالله پایدار همیشه‌ی توحید پاسدار قیام ثارالله به تو دین مُتَکّیست تا محشر از تو پاینده نام ثارالله به قیام حسین گونه‌ی تو تا قیامت سلام ثارالله نائبةُ الزهرا زینب ای دختر مولا زینب هرکلام تو یک حماسه‌ی خون هر نفسِ تو یک پیام ثارالله همره و هم‌مرام هم‌سنگر همدم و هم‌کلام ثارالله ذوالفقار زبان تو در کار تیغ حق در نیام ثارالله صحبتت چشمه‌های عِلم علی حرمتت احترام ثارالله نائبةُ الزهرا زینب ای دختر مولا زینب تو ز تجلیل برتری زینب تو همانند مادری زینب تا صدایت به کوفه گشت بلند همه گفتند حیدری زینب جز امامت که هست خاص حسین با امامت برابری زینب به خدا غیر چهارده معصوم از همه مردها تو سری زینب نائبةُ الزهرا زینب ای دختر مولا زینب
  • ۳:۲۹
    شور - قهرمان، بیکران عمه‌ی امام زمان کریمه فاضله خواهر ابوفاضله دل خونه‌ی زینبه دیوونه‌ی زینبه هر کی مست حسینه اهل مِی‌خونه‌ی زینبه زینب زینب زینب بنتُ الجلال زینب زینب زینب اُختُ الوقار زن‌ نگو مردآفرینِ روزگار یا زینب یا زینب شیرزن، بت‌شکن خواهر حسین و حسن عقیله، عالِمه شده وارث فاطمه آئینه‌ی مادره دلدارِ برادره وقتی خطبه‌می‌خونه می‌گن انگار خود حیدره زینب زینب زینب نام آشنا زینب زینب زینب نام آوری ماده شیرا کِی کم‌ از شیرِ نَری یا زینب یا زینب
  • ۴:۰۱
    شور - این صوت دختر علیه که روی منبر علیه سردار لشکر علیه یا زینب که از خطبه خوندش کوفه در تحیّره یه دستش به ذوالفقار یه دستش به چادره ترس از لشکر یزید به زینب نمی‌خوره روی خاک کوفه با مدد از نام علی می‌کوبه عَلم صدای زینب سپاهِ ابنِ مرجانه رو می‌ریزه بهم عَلمداری می‌کنه تو شام و کوفه مثه سقّای حرم قدم برمی‌داره می‌لرزع دشمن تنش با هر یک قدم یا زینب سلامُ علیها زینب... این تیغ خواهر حسنه خون‌خواه شاه بی‌کفنه فریاد یا علی می‌زنه یا زینب به زن‌های عالمین این خانوم سرآمده روی منبر علی دُختِ حیدر اومده گورتونو می‌کَنه کارِتون در اومده عَلمدار لشکر اباعبدالله عجب غوغا می‌کنه به حکم نام علی داره شام و کوفه رو رسوا می‌کنه حسینیه در مسیر بازار کوفیا برپا می‌کنه اونی که فکر کرده به اسارت برده تو رو بی‌جا می‌کنه یا زینب سلامُ علیها زینب... زینب آئینه‌ی قمره به طفلان حسین سپزه به فتح کوفه مفتخره یا زینب بعد کربلا عَلم تو دستای زینبه عباسِ علی هم از شاگردای زینبه روی منبر علی تنها جای زینبه کلامش مانند ذوالفقاره که گور این لشکر می‌کَنه می‌ریزه خون اونی که از پای بچه‌ها زیور می‌کَنه بدونید خون علی تو رگ‌های زینب کبری جاریه فقط با یه یا علی با دست بسته در خِیبر می‌کَنه یا زینب سلامُ علیها زینب

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی