- 396
- 1000
- 1000
- 1000
ولادت امام زمان (عج) 1401 - حنیف طاهری
مدیحه سرایی ولادت امام زمان (عج) با صدای حنیف طاهری، 1401
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
مدح - چشم زمین و زمون مونده به راهت عالم امکان همه چشم به راهت با یه نگاهت، جا بده ما رو بین سپاهت ای منجی عالم، ای وارث خاتم کاشکی بمیریم توو رکابت، همه باهم چشم امیدم به تو بسته نمیشه مونده به راهت ولی خسته نمیشه الهی چشمم، واشه یه روزی، به روی ماهت ای عشق مُجسّم، ای چشمهی زمزم حک شده اسمت با یه نوری، روی قلبم ای منجی عالم، ای وارث خاتم کاشکی بمیریم توو رکابت، همه باهم آرزوی دیدنت تموم نمیشه عمری که پای تو رفت حروم نمیشه آی مسافر، دعای زهرا پشت و پناهت چون باده بجوشم، در جوش و خروشم من سر زلفت به دو عالم نفروشم
-
مدح - متوقف شده زمان، شده حال زمین خراب نفس عرش گشته حبس، دل آدم در اضطراب به زمین آمده مَلک، به سماء آمده فلک دل جبرییل دو به شک، شده نازل مگر کتاب؟ میلرزد زمین به خود، میگوید شد آنچه شد شد کاخ ستمگران، روی سرهایشان خراب به دل آسمان هراس، شده خورشید بیحواس که دل شب به سامرا، شده در هستی انقلاب همه جا حرف، حرف او همه جا غرق های و هو که گرفته است دست حق ز رخ خویشتن نقاب چه خداوند قادری و چه خلاق شاعری چه نگین و جواهری، که میآید به این رکاب چه نزولی! چه آیه ای ز دل آسمان رسید که کتاب خدا به صاحب عصر و زمان رسید نه بشر گفتنش رواست نه خدا خواندنش سزاست که هم او نوح و آدم است و هم عیسی و مصطفی است به کرامت فضائلش همه تصدیق فاطمه است به شجاعت حمائلش خود شمشیر مرتضی است موعود غدیر خم، او حیدر شمایل است او شرح فضائل است، او معنای لافتی است سخنانش به قول حق: ما یَنطق اَنِ الهواء نفسش نفس اِنمّا، کرمش شرع العطا به ملاقات او دمی نرسد هیچ راه کج متبرّک به اوست حج، که خودش مروه و صفاست او مهدی منتظَر، او شمشیر مقتدر او صمصام منتقَم، او جبران کربلاست شده در عرش هلهله، که هلا میزبان رسید که کتاب خدا به صاحب عصر و زمان رسید نفسم تنگ غربت است و دلم تنگ رویت است چه به این شیشه میخورد؟ به خدا سنگ غیبت است تو قدم نِه به دیدهام، که غمت را چشیدهام که نیایی عدالت است و بیایی کرامت است وسط خیل این و آن چقدر بی تو بی کسم به تو امّا نمیرسم که دلم بی لیاقت است منم و قرن بی نفس من و عصر هوی هوس برهانم از این قفس، که تمامش اسارت است دل ما گرچه مثل شام، شده سر گشته بی امام ولی آمادهی قیام، تو بیایی قیامت است
-
سرود - ماه بیا، پسر فاطمه از راه بیا ای چراغ دل گمراه بیا حضرت نصر مِن الله بیا ماه بیا، ماه بیا، ماه بیا ای نام تو آوازهی هر گلدسته ای دلبر و دلدار منِ دل خسته دل دل نکن و بیا تو ای دریا دل این دل به سر زلف شما دل بسته ای جان جهان ای جهان جان صاحب دلم، صاحب الزمان تو جان جان جان جانی و جانانی تو سامان این بی سر و سامان ای جان جهان، ای جهان جان صاحب دلم، صاحب الزمان یار بیا، پسر حیدر کرار بیا تیغ ذوالفقار رو بردار بیا وارث چشم علمدار بیا یار بیا، یار بیا، یار بیا ای جان جهان، ای جهان جان صاحب دلم، صاحب الزمان جان بیا، پسر قدیم الاحسان بیا شاه شاه شاه شاهان بیا عشق سلطان خراسان بیا جان بیا، جان بیا، جان بیا ای با دل آشفتهی عاشق همراه ای در دل تاریکی ظلمتها ماه جولان بده با پرچم یا ثارالله ای منتقم خون اباعبدالله
-
مدح - دو هفته رفت ز شعبان و مه به نیمه رسید نسیمی از نفس دولت کریمه رسید شبی که ماه در اوج تکاملَش بدر است شبی بلند که همسایه با شب قدر است شبی که نور شکافد دل سیاهی را به سامرا ببرد وعدهی الهی را چه وعدهای و چه میعادی و چه موعودی چه زادهای و چه میلادی و چه مولودی صدای هلهله میآمد از عشیرهی عشق که میرسید ز ره آخرین ذخیرهی عشق عجب شبیست، شب نور و عشق و دلبری است و بهترین شب عمر امام عسکری است ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد چه افتخار بزرگی نصیب نرجس شد رسید آن که خدا به انتظارش بود و جای بوسهی صدیقه بر اُزارش بود رسید و مژدهی او تا به بیکرانها رفت نیامده به زمین سوی آسمانها رفت قدم به روی پر و بال جبرئیل زند مسیح بر پر گهوارهاش دخیل زند از آسمان درِ این خانه سائل آمده است خبر رسیده که انسان کامل آمده است خبر رسیده که فردای عشق بی مرز است زمین بدون حضورش لَساخَت الأرض است بگو یه مردم دنیا سرآمد آمده است بگو که مهدی آل محمّد آمده است از او میان روایت مو به مو گفتند پیامبران همگی آمدند از او گفتند خدا ز مرتبهی حجّت خود آگاه است به نص آیهی قرآن بقیةالله است بشارت همهی انبیاست تاییدش همان امام که انجیل خوانده مهنیدَش به یُمن اوست که هر ذرّه غرق تسبیح است از او نشانی تورات نام ماشیح است پناه مردم مظلوم نیست غیر از او سروش ایزد زرتشت کیست غیر از او؟ چه فرق میکند امّا جه باشد القابش؟ جهان شدهاست سراسر ز شوق بیتابش شب فراق خدا را توان صبر کجاست؟ کسی نگفت که خورشید پشت ابر کجاست؟ غم هزار و دوصد سال را نفهمیدیم دریغ أَفضَل الأَعمال را نفهمیدیم چه کار در پس این انتظار کردم من؟ برای آمدن او چه کار کردم من؟
-
سرود - دلم و سمت خودت مایل کن درِ این خونه فقط سائل کن واسه رویای بهارت امشب سرزمین دلم و قابل کن طلوع کن مهدی، زیر و رو کن مهدی قصهی ظهورت رو شروع کن مهدی من و با عشقت روبه رو کن مهدی دیدنت رو واسم آرزو کن مهدی قسمت میدم به اشک عاشقای بی قرارت من و هم بخر شبیه علی ابن مهزیارت یا طلعت الرشیده جونم به لب رسیده گرد اسمت رو دلا میشینه سفرهی قلب همه رنگینه لحظهای میرسه که این دنیا قدرت اسم تو رو میبینه قیام نزدیکه، انتقام نزدیکه خبر قائله شد تمام نزدیکه به گوش عالم این پیام نزدیکه ما همه خسته و التیام نزدیکه تورو به خون شهیدی که روی ماهت و دیده ببینم یه روز توو دستم نامهی شیخ مفیده یا طلعت الرشیده جونم به لب رسیده
-
سرود - من زندهام به عشق این که ایوونِ طلاتو ببینم انشاالله تو روز رجعت مرگ دشمناتو ببینم یا علی پدرم، ای عشق تو به سرم تا آخرین نفسم عاشق تو میمونم میشنوم تو اذون اسمتو با دل و جون من که نمازمو به عشق علی میخونم الحمدالله که دل به حیدر بستم من غدیری هستم یا علی میگم که مستِ مستِ مستم با دعای زهرا به عبای حیدر گره خورده دستم علی جانم علی جانم ای علی جانم ای علی جانم ای علی جانم جانم جانم ای علی جانم خیلی نوکرت دوست دارهباعشقتبمیره ایشاالله شیعه با ظهور مهدی حقّت رو میگیره ایشاالله میرسه یه شبی که جانشین نبی با رجعت پسرش حاکمِ رو زمینه شاهِ ما نجفه با شیعهها طرفه هر کی هوایی بشه جای علی بشینه عشق مولا تو این دل حرارت داره عاشق وبیماره مرجع تقلیدش میثمِ تمّاره دَام دَمای مرگم اَشهدِ من ذکرِ حیدرِ کرّاره علی جانم علی جانم ای علی جانم ای علی جانم ای علی جانم جانم جانم ای علی جانم
-
سرود - روبرو ایوونش حقه که بی معطلی برم به قربونش کدوم عاقله ببینه و نشه مجنونش دل مگه دست خودشه نباشه حیرونش از این حال و هوا یه کمی در بیا – بیا دلتو پر بده بریم طرفه ایوون طلا بریم نجف بریم نجف ببینی چه جایی داریم نجف پناه با صفایی داریم برگرد و برای همه تعریف کن بگو خدایی چه آقایی داریم جانم به علی جانم به نجف عشقه به واللهِ مذهبی که شعارش علی ولی اللهِ با علی باشی حرم یه مسیر کوتاهه راهی که میرسه نجف قشنگترین راهه دلم تنگه آقا برای زائرات آقا برای حال اون شبا که میگفتیم از کربلا بریم نجف بریم نجف امام حسینم اونجاست بریم نجف خدا از اونجا پیداست برگشتیم از کرب و بلا و گفتیم بریم نجف حرم بابای عباس جانم به علی جانم به نجف
تاکنون نظری ثبت نشده است.