- 199
- 1000
- 1000
- 1000
شب تاسوعا محرم 99 - محمدحسین پویانفر
مرثیه خوانی شب تاسوعا با صدای محمدحسین پویانفر، 1399
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
روضه - از نگاه کبوتری وارم به مقام تو غبطه می بارم سر من را اگر بگیری باز به دو ابروی تو بدهکارم ارمنی هم اگر حساب کنی دست از تو بر نمی دارم بده آن مشک پاره خود را تا برای خودم نگه دارم بی سبب نیست گریه چشمم حسرت صبح علقمه دارم با تمامی شور و احساسم آرزومند کف العباسم شاعر: علی اکبر لطیفیان یا غیاث المستغیثین کاشف الکرب الحسین با تو دارم عهد دیرین کاشف الکرب الحسین ای برایم عشق تو دین کاشف الکرب الحسین زندگی شد با تو شیرین کاشف الکرب الحسین رحمتِ الله بر شیر حلال مادرم شکر حق ساعت به ساعت من ابالفضلی ترم ای مسیحای مسیحا معجزاتت محشر است هرکه بر آقایی ات ایمان ندارد کافر است بین اصحاب الحسین شأن تو چیزی دیگر است آب دور قبر تو از آب زمزم بهتر است آب هزار و چهارصد سال است سرگردان توست غرق دریای وفا و غیرت و ایمان توست سیدی هستم گدای روز و ماه و سال تو ماه من یک عمرم کارم گشته استهلال تو من همان هستم که مستم میکند تمثال تو گریه بر تو مال من من هرچه دارم مال تو گریه بر تو گریه بر داغ حسین فاطمه است روضه گودال اصلا ابتدایش علقمه است این زمانه ناگهان با کوفیان همدست شد دست دشمن باز شد تا جسم تو بی دست شد پای کوبان لشکری از حال و روزت مست شد دوره ات کردند لشکر هر مفر بن بست شد mohjat_net
-
زمینه - به نام فرزند علی به نام نامی مرتضی به قلب میدون میزنه علم به دوش کربلا دلاور و آب اوره که این امیر لشکره امیری حسین و نعم الامیر صدای پور حیدره همیشه شونه به شونه پناه حسین چه هیبتی داره سپاه حسین شدی تو آخر فدایی راه حسین یا سیدی یا عباس به غرش شیر علی به لرزه افتاد علقمه شجاعتش طوفانیه که داره حرز فاطمه عجب جلال و عزتی عجب شکوه و هیبتی امیری حسین و نعم الامیر چه ساقی با غیرتی نوشته رو بازوبندش که مولا حسین صدای تکبیرشو میشنوه تا حسین که میگه با هر یه ضربه فقط یا حسین یا سیدی یا عباس سفینه النجاتم حسین حقیقت حیاتم حسین دلیل حق تعالی برای اهدنا الصراطم حسین هرآنکه مست و مدهوش توست غلام حلقه بر گوش توست امیر حسین و نعم الامیر بهشت من در آغوش توست ستاره سوم آسمانم حسین کلام شیرین ورد زبانم حسین شفا فقط تربت کربلایت حسین mohjat_net
-
واحد - ندارم دلی که سزاوار توست نه چشمی که لایق به دیدار توست خودت گفتی ای جان به قربان تو میای روضه های عمو جان تو میدونی با این که گنه کارم اباصالح دوست دارم ببین آقا خیلی گرفتارم گره وا کن تو از کارم عزیزم عزیزم حسینی شدن سرنوشت منه کنار تو بودن بهشت منه بهم گفته ام البنین مادرم که تو سروری و منم نوکرم نمیدم غیر از تو به هیچ کس دل فدای تو ابوفاضل فدای تو آقا سر و دستم غلام زینبت هستم حسین جان امان نامه آورده دشمن برام نخور غصه اِی روح بیت الحرام کنارت میمونم همین جا حسین یه موتو نمیدم به دنیا حسین محاله من دست از تو بردارم من عباس علمدارم حسین جان mohjat_net
-
واحد - ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم داغت شکسته پشت من، ای راحت جانم، سقای طفلانم ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم من بـیبرادر چـون کنم بـا این سپـاه دون، در دامـن هامـون بینـم تـو را در ابــر خـون، ای مـاه تابـانم، سقای طفلانم ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم خواهـم بـرم در خیمهگه، ای گل تن پاکت، پیکـر صدچـاکت ممکـن نبـاشد «یا اخا» محـزون و نـالانم، سقای طفلانم ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم برخیـز و ای جــان بـرادر کـن علمـداری، بنما مـرا یـاری بی تـو غـریب و بیمعیـن در این بیابـانم، سقای طفـلانم ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم بی تـو یقیـن دارم کـه فـردا زینب نـالان، بـر ناقـهی عریان گردد سوار از راه کینـه بــا یتیمانم، سقای طفلانم ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم شد روز روشن پیش چشمم تیرهتر از شب، چون معجر زینب بینم تو را در موج خون، ای دُرّ غلطانم، سقای طفلانم ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم
-
تک - والله ان قطعتمو یمینی انی احامی ابدا عن دینی جان و سرم فدای تو یا ثارالله ام البنین گفته غلامت باشم بنده تو تا به قیامت باشم جان و سرم فدای تو یا ثارالله به کربلای تو علم به دوشم من برای تو باید کفن بپوشم من من ز جامت مستم این سر و این دستم تا نفس دارم من در رکابت هستم جانم عباس Mohjat.net
-
دمام زنی - جانی عموی شاه خراسانی قسم مردم ایرانی حضرت ساقی العطشانی میزنم دم زعلمدار رشید حرم عشق شه با کرم عشق مه محترم عشق صفای قدم عشق چکد از لب او بر لب پیمانه نم عشق همان شاه که باشد سر و دوشش علم عشق نگار دل زهرا صفا بخش مزارم همه دار و ندارم که شب اول قبرم بیاید به کنارم جانی عموی شاه خراسانی قسم مردم ایرانی حضرت ساقی العطشانی یا حسین بود دلبر و دلدار مرا یار و مدد کار تپش های دل حیدر کرار شده در حرم فاطمه پرگار
-
دمام زنی - تو طبیب دل بیمار منی سید و سرور و سالارِ منی ابوفاضل مدد،ابوفاضل مدد کودکان در حرم افروخته اند چشم امیدُ به تو دوخته اند بس که گفتندُ عمو تشنه لبیم به خدا قلبِ مرا سوخته اند تو طبیب دل بیمار منی سید و سرور و سالارِ منی ابوفاضل مدد،ابوفاضل مدد ای به خون خفته کنون در بَرِ من داده پیغام به تو دخترِ من گر نشد آب مُیَسَّر گردد گو عمو خود به حرم برگردد تو طبیب دل بیمار منی سید و سرور و سالارِ منی ابوفاضل مدد،ابوفاضل مدد حال ُ من چون به حرم بر گردم با همان طفل برابر گردم گر بپرسد چه بگویم به جواب چون ببیند نه عمو هست نه آب تو طبیب دل بیمار منی سید و سرور و سالارِ منی ابوفاضل مدد،ابوفاضل مدد گر نخیزی تو زجا کار حسین سخت تر است من به فکر حرمم آبرویم در خطر است نیزه زار آمده ام یا تو پُر از نیزه شدی چو ملائک بدنت پُر شده از بال و پر است تو طبیب دل بیمار منی سید و سرور و سالارِ منی ابوفاضل مدد،ابوفاضل مدد بود و امیدم مرا یاری کنی سالها بهرم علمداری کنی ای دریغا شد امیدم نا امید بی برادر گشتم و پشتم خمید تو طبیب دل بیمار منی سید و سرور و سالارِ منی ابوفاضل مدد،ابوفاضل مدد
تاکنون نظری ثبت نشده است.