منو
شب تاسوعا محرم 1403 - محمود کریمی

شب تاسوعا محرم 1403 - محمود کریمی

  • 9 تعداد قطعات
  • 10 دقیقه مدت قطعه
  • 606 دریافت شده
مرثیه خوانی شب تاسوعا با صدای محمود و محمد کریمی، 1403

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 10:24
    چهار پایه خوانی - باب الحوائج است و مشکل‌گشا، اباالفضل شد دستگیر ما با دست خدا، اباالفضل در محضرش ندیدم شرمنده، سائلی را خیرات می‌کند چون بی‌سرصدا، اباالفضل هرکس مریض ما را، بی‌جا جواب کرده دلواپسی نداریم؛ داریم تا اباالفضل بردار حاجتت را در روضه‌اش بیاور عرض توسّل از تو؛ باقیش با اباالفضل دارم به لب دوباره، یاد تمام اموات دردآشنا ابالفضل؛ ای باوفا! اباالفضل شمشیر و شیر و آیات، سنگینی بلیّات گنجانده در علامات یک کربلا، اباالفضل از دشمنش زده سر؛ پیش حرم، سرش خم رزمش به جا، ابالفضل؛ شرمش به جا، اباالفضل خالی شده ا‌ست امّا در روضه می‌تواند صدبار پرکند مشک از اشک‌ها اباالفضل یک کوفه دست می‌زد در علقمه همین‌که دست مبارکش شد از تن جدا، اباالفضل داغش، کمر شکست از آقای هردو عالم آن‌لحظه که صدا زد: ادرک اخا اباالفضل با صورتی که از آن، غم می‌زدود؛ غم داد با صورت از بلندی افتاد تا اباالفضل کو آن قد بلندش؟ پاشیده بند بندش با نیزه بس‌که جسمش شد جابه‌جا اباالفضل هم دست داده از دست؛ هم پا شده بریده در علقمه چگونه زد دست‌و‌پا اباالفضل؟ باید حسین می‌رفت؛ چون خیمه در خطر بود می‌زد به سینه می‌گفت: آه آی خدا! اباالفضل چون‌ بود شاه، تشنه؛ بعد از شهادتش هم از کوثر، او ننوشید؛ ای مرحبا اباالفضل در محضر عقیله، جز بر فراز نیزه بالا نبرد سر را؛ ای با حیا! اباالفضل
  • 7:17
    چهارپایه خوانی - ای به‌فدای روی ماهت؛ یا صاحب اللّوا شاه تویی، حسین شاهت؛ یا صاحب اللّوا جود، نشسته سر راهت؛ یا صاحب اللّوا در انتظار یک نگاهت؛ یا صاحب اللّوا برق، سیاهی سپاهت؛ یا صاحب اللّوا رعد، شکوه فرّ و جاهت؛ یا صاحب اللّوا سر و سردار؛ یا صاحب اللّوا ای علمدار؛ یا صاحب اللّوا نبوی‌خو؛ یا صاحب اللّوا علوی‌ روو؛ یا صاحب اللّوا یا ابالغوث! یا صاحب اللّوا یا ابالفضل! یا صاحب اللّوا ماه بلند آسمانی؛ یا صاحب اللّوا رشک اساطیر جهانی؛ یا صاحب اللّوا قبله‌گه پیر و جوانی؛ یا صاحب اللّوا مصدر فیض عارفانی؛ یا صاحب اللّوا مأمنی و امن و امانی؛ یا صاحب اللّوا عموی صاحب الزمانی؛ یا صاحب اللّوا شورش در ارض و سمایی؛ یا صاحب اللّوا شیر امیر کبریایی؛ یا صاحب اللّوا اصل رضایت و رضایی؛ یا صاحب اللّوا رمز رهایی و بقایی؛ یا صاحب اللّوا معاون خون خدایی؛ یا صاحب اللّوا ساحل امن خیمه‌هایی؛ یا صاحب اللّوا علم‌به‌دوش کربلایی؛ یا صاحب اللّوا سیر صعود کائناتی؛ یا صاحب اللّوا باب حوائج نجاتی؛ یا صاحب اللّوا مقصد میل ممکناتی؛ یا صاحب اللّوا چشمه‌ی فضل و معجزاتی؛ یا صاحب اللّوا معلّم صوم و صلاتی؛ یا صاحب اللّوا اسوه‌ی میزان و صراطی؛ یا صاحب اللّوا تلألو آب حیاتی؛ یا صاحب اللّوا اوج بلند درجاتی؛ یا صاحب اللّوا
  • 4:59
    روضه - مرگا به تو فرات! به موجت، به بسترت مرگا به قطره‌قطره‌ی آب محقّرت این ننگ تا قیام قیامت، وبال توست پیشت حسین، تشنه و نوشیده کافرت خود را منافقانه گوارا مخوان! که خوب در کربلا عیان‌شده آن‌روی دیگرت خاک از شراره‌های عطش، کاست در حرم ای آب! اُف به غیرت از خاک کمترت تیری که از زیارت شش‌ماهه می‌رسید گفت از گلوی خشک و نشد حیف باورت بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مکید خاتم ز قحط آب، سلیمان برابرت باید از این‌که هست، گل‌آلوده‌تر شوی آب فرات! تا به ابد، خاک بر سرت
  • 7:24
    زمینه - توو خیمه‌های داغ‌دیده عطش دوباره پاگرفته برای بی‌تابی گل‌ها میر حرم، عزا گرفته یه سقّا، میره به‌سمت دریا یل تموم عالم، می‌تازه تووی صحرا یه آقا، امید ناامیدا میره که آب بیاره؛ زده به قلب ابرا علمدار! علمتو نگه‌دار دست علی به همرات نقاب روتو بردار وقتی‌که دنبال فراتی طنین تکبیرتو عشقه عموجون! اگه بباره بارون بازم آروم نمی‌شه، اشک چشای گریون عموجون! پیش توئه دلامون تشنگیمون بهونس تا تو نری به میدون چرا دیگه اومدن تو از خیممون دیده نمی‌شه چرا شکوه علم تو توو آسمون دیده نمی‌شه خمیده؛ مردی که ناامیده با چشای پر از خون، کنار تو رسیده چی دیده؟! رنگ رخش پریده همش داره می‌خونه، کی دستاتو بریده
  • 3:29
    روضه - دست افتاد و مشک، سالم ماند داشت امّید بهر اصغر، چشم مشک شد پاره و امّیدش ریخت شد خراب آرزوی او در چشم تیرها از کمان، رها که شدند باز شد در تمام پیکر، چشم حرمله، تیر را به چلّه گذاشت غنچه‌ی پرشکفته، شد بر چشم ضربه‌ی آهنی که خورد به سر بر زمین خورد، شیر حیدر چشم فاطمه گفت: یا اخا! برگرد گفت؛ ای جان جان مادر! چشم تا صدایش به گوش شاه رسید ناگهان رنگ از حسین پرید خوب شد در کنار پیکر او مادرش که قدخمیده ندید در کنار عمود خیمه‌ی خود با سر زانویش، حسین رسید روضه شد باز؛ خاک بر دهنم چه بگویم؟! چه صحنه‌ها که ندید آن‌چنان ناله‌زد کنار تنش همه گفتند که حسین برید من کنار تو هستم و دشمن گرد جسم تو، جشن می‌گیرد فکر خیمه بدون تو، هرگز تو نباشی، رقیّه می‌میرد تو نباشی، خدا به خیر کند لشکر شام، شیر می‌شود و تو نباشی، خدا به‌داد رسد حرم، آماج تیر می‌شود و تو نباشی، رباب می‌میرد اصغر از تیر، سیر می‌شود و تو نباشی و من نباشم وای عصمت‌الله اسیر می‌شود و دیدم از دور ای علمدارم پاره‌پاره شدی ز سرنیزه هرکه یک قسمت از تنت را برد بدنت را زدند بر نیزه
  • 2:17
    زمینه - ساقی قدرقدرت، ابوفاضل ای شاه قوی‌شوکت، ابوفاضل زیر بال تو جنّت، ابوفاضل ابر سایه‌ی رحمت، ابوفاضل ای تجلّی عصمت، ابوفاضل کرّار علی‌هیبت، ابوفاضل ای صلابت حیدر، ثارالله سرّ هیبت حیدر، ثارالله نور صورت حیدر، ثارالله شمس دولت حیدر، ثارالله تیغ صولت حیدر، ثارالله شیر حضرت حیدر، ثارالله دربار تو از ملائکه، پره والله شأن اسمت، امر إرجعی صَدَقَ الله با یاد تو، گریه می‌کنم؛ آره والله با ذکر تو، سینه می‌زنم؛ بسم الله
  • 5:46
    زمینه - پر داشتم؛ برادر داشتم امیر لشکر داشتم تا وقتی‌که دستتو از روو زمین برداشتم سر داشتی؛ دوتا پر داشتی هیبت حیدر داشتی زمانی که از حرم، مشک و علم برداشتی من بی‌بال و پرم؛ تو بی‌بال و پری من بی‌قرار تو؛ تو فکر خواهری فکر اسارت و داغ دربه‌دری حرم از دست رفت حیدرم از دست رفت لشکرم از دست رفت برادرم از دست رفت تا بودی، مسیحا بودی حضرت سقّا بودی لب دریا، یاد خشکی لب ما بودی تقدیره؛ دلم می‌گیره داره حسین می‌میره که مهمون پیکرت، چهارهزارتا تیره وای از فرق سرت؛ وای از ضرب عمود بالای پیکرت، امّ‌البنین نبود دیدی فاطمه ‌رو با صورت کبود حرم از دست رفت سنگرم از دست رفت یاورم از دست رفت جواهرم از دست رفت شمشیر و هجوم تیر و علقمه‌ی درگیرو همه دیدن لحظه‌ی إن کَسَرَ ظهری رو رفتی که زمین تاریکه غروبمون نزدیکه با این اوضاع، قبر پهلوون من کوچیکه شعله‌وره حرم از آه آخرت می‌ترسم که برم، غارت شه پیکرت حرم از دست رفت دخترم از دست رفت اصغرم از دست رفت دلاورم از دست رفت
  • 2:50
    شور - الله اکبر انا ابن حیدر روز مردی گر میارم خم به ابروی کمانم آیه نصر من الله نقش بندد به جبینم خوانده یزدانم ز لطف و مرحمت باب الحوائج دست گیر کل خلقم اولین و آخرینم معنی درس وفایم فانی راه بقایم جرعه نوش چشمه امیر مومنینم الله اکبر انا ابن حیدر
  • 3:36
    واحد - نه آب مانده برایم نه آبرو چه کنم ؟ نه باده مانده نه چیزی ازین سبو چه کنم ؟ به فرض این که مرا سمت خیمه ها بردی اگر سکینه به من گفت "آب کو" جه کنم ؟ به پای مشک سر و چشم و دست را دادم ولی به روی زمین ریخت آرزو چه کنم ؟ ازین که آب رساندم به خیمه ها یا نه اگر که ام بنین کرد پرس و جو چه کنم ؟ بدون دست شدم من که پای می کوبم عزیز فاطمه درمانده ام بگو چه کنم ؟ ببخش دیدن دست بریده باعث شد برات زنده غم ماجرای کوچه کنم چهار تا یل ام البنین فدات شوند تو را چو دوره کنن از چهارسو چه کنم ؟ برای حنجر تو سینه ام به تنگ آمد اگر که نیزه نشیند برین گلو چه کنم ؟

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی