- 646
- 1000
- 1000
- 1000
شهادت حضرت فاطمه (س) شب چهارم فاطمیه دوم 1401 - میثم مطیعی
مرثیه خوانی شهادت حضرت فاطمه (س) شب چهارم فاطمیه دوم با صدای میثم مطیعی، 1401
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
روضه - با اینکه اهل ِ صحبت بی پرده نیستم راضی به رنج دست ِ ورم کرده نیستم جارونکش! که فاطمه جان درد می کشم دارم شبیه پهلوی تان درد می کشم جارو نکش! که عطربهشت ست می بری روی ِ مرا زمین نزن این روز آخری باغ بدون غنچه و گل دلنواز نیست ویرانه را به خانه تکانی نیاز نیست گیرم که گردگیری امروز هم گذشت... فصل بهارآمد و این سوز هم گذشت.... آشفته خانه ی جگرم را چه می کنی خاکی که ریخته به سرم را چه می کنی زهرا به جای نان، غم ما را درست کن حلوای ختم شیرخدا را درست کن مبهوت و مات ماندم از این مِهر مادری دست شکسته جانب دستاس می بری جان ِعلی بگو که تو با این همه تبت شانه زدی چگونه به گیسوی زینبت شُستی تن حسین وحسن با کدام دست؟ آماده کرده ای تو کفن با کدام دست حرف از کفن شد و جگرت سوخت فاطمه ازتشنگی لب ِ پسرت سوخت فاطمه حرف ازکفن شد و کفنت ناله زد حسین خونابه های پیرهنت ناله زد حسین
-
زمینه - یا فاطمه یا فاطمه جان پیغمبر یا فاطمه یا فاطمه هستی حیدر با روضه های توست این دیده ها گریان زد ماتمت آتشی بر جان تو لیلة القدری شد قدر تو پنهان داغت عیان، قبر تو پنهان ای سوره کوثر، ای جان پیغمبر یا فاطمه، هستی حیدر مهر علی و فاطمه در سرشت ماست سربند یا زهرایمان سرنوشت ماست هر دل که زهرایی ست نذر ولایت شد اهل جهاد، تا شهادت شد حزب خداییم و آماده پیکار بهر دفاع از حریم یار ای سوره کوثر، ای جان پیغمبر یا فاطمه، هستی حیدر چشم انتظاران توایم یوسف زهرا یابن الحسن یابن الحسن ذکر این لبها بنگر دمی آخر سوز دعامان را این ندبه ها، گریه هامان را مانده به راه تو هم دیدگان ما هم دیده مادرت زهرا ای سوره کوثر، ای جان پیغمبر یا فاطمه، هستی حیدر شاعر : محمد مهدی سیار
-
واحد - می روی از خانه آرام و قرار حیدر شمع این کاشانه ای دار و ندار حیدر بی تو بی قرارم بی تو بی قرارم حرف رفتن می زنی طاقت ندارم غصه دارم بی قرارم ای قرارم جان من ای کاش دست از جان مشویی دیگر این عجل وفاتی را مگویی می روی و غمگسار دیگری ندارم بی پناهم بی سپاهم یاوری ندارم حال گریه دارم، بی تو بی قرارم می روی از خانه آرام و قرار حیدر شمع این کاشانه ای دار و ندار حیدر بی تو بی قرارم بی تو بی قرارم لا اقل دیگر تو ازمن رو مگردان رخ مپوشان ماه خانه رخ مپوشان هم تو دلداری بده این بچه ها را هم نگاهی کن نگاه مرتضی را پر کشیدی ای پرستوی شکسته بالم مانده ام من با تمام غصه های عالم یار رهسپارم، بی تو بی قرارم می روی از خانه آرام و قرار حیدر شمع این کاشانه ای دار و ندار حیدر بی تو بی قرارم بی تو بی قرارم آمده جان مرا دشمن بگیرد بهترین یار مرا از من بگیرد بی تو من می مانم و پیمان شکن ها بی تو بوی طعنه آید از سخن ها عاقبت شد جان تو قربانی ولایت بی تو جانا تشنه ام من تشنه شهادت جان من کجایی ، آه از این جدایی می روی از خانه آرام و قرار حیدر شمع این کاشانه ای دار و ندار حیدر بی تو بی قرارم بی تو بی قرارم شاعر : محمد مهدی سیار و میلاد عرفان پور
-
واحد - این صدای گریه بی تاب کودکان است ای خدا مادر چرا چون شمع نیمه جان است مادرم جوان است، مادرم جوان است غم نشسته بر در و دیوار خانه از سکوت بانوی بیمار خانه این جهان داغی از این بدتر ندارد بدتر از بیماری مادر ندارد ذکر اهل خانه دائم آه و ربنا شد یا من اسمه دواء و ذکره شفاء شد داغمان عیان است، اشکمان نهان است ای صدای گریه بی تاب کودکان است ای خدا مادر چرا چون شمع نیمه جان است مادرم جوان است، مادرم جوان است لحظه لحظه خاطرات تلخ غربت کوچه کوچه بغض سنگین آه حسرت مادری که مثل گل یکباره پژمرد پیش چشم کودکانش تا زمین خورد وای اگر طوفان به جان باغ ما بیفتد غنچه یاسی به زیر دست و پا بیفتد وای من خدایا ، موسم خزان است ای صدای گریه بی تاب کودکان است ای خدا مادر چرا چون شمع نیمه جان است مادرم جوان است، مادرم جوان است دود و آتش می زند یک سو زبانه سوی دیگر چرخش یک تازیانه این میانه ناله هایی کودکانه مادرم گم کرده یا رب راه خانه ای خدا باور ندارم آن میان چه دید مردّی از خون ناگهان بر خاک کوچه دیدم آتشی به جان است غصه بی کران است ای صدای گریه بی تاب کودکان است ای خدا مادر چرا چون شمع نیمه جان است مادرم جوان است، مادرم جوان است شاعر : محمد مهدی سیار
-
دودمه - این شعار فاطمه در بین دیوار و در است رهبر من حیدر است رهبر من حیدر است این گل شش ماهه هم قربان راه رهبر است رهبر من حیدر است رهبر من حیدر است
-
دم پایانی - دمی که وحشت شب را آکند دمی که مردان ساکت ماندند شکوه زن بودن را دیدم به انقلاب فاطمه سوگند قد قامت قیام است فریاد سرخ زهرا در کوچههای غوغا ، یا فاطمه امید ناامیدان ذکر همه شهیدان نجوای «مرد میدان»، یا فاطمه مادر حماسهها، یا زهرا راز انقلاب ما، یا زهرا نام تو گرهگشا، یا زهرا غروب خونین عاشورا که یوسف زهرا را کشتند شکوه زن بودن را دیدم به خطبه های زینب سوگند سرها به روی نیزه خورشید در آتش تب پرچم به دست زینب، بنت الوقار غوغاست قیام زینب صبر مدام زینب تیغ کلام زینب، چون ذوالفقار خطبه خوان کربلا، یا زینب سوز و آه جبههها، یا زینب آخرین پناه ما، یا زینب شاعران : دکتر محمدمهدی سیار و میلاد عرفان پور
تاکنون نظری ثبت نشده است.