- 173
- 1000
- 1000
- 1000
وفات حضرت ام البنین (س) 1400 - حنیف طاهری و سید مهدی حسینی
مرثیه خوانی وفات حضرت ام البنین (س) با صدای حنیف طاهری و سید مهدی حسینی، 1400
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
روضه - گمان مکن پسرت ناتنی برادر بود قسم به عشق، کنارم حسین دیگر بود منال ام بنین و ببال بر عباس تو شیر مادر و شیر تو شیرپرور بود سقوط قلع? خیبر اگر به نام علی ست فرات، خیبر دیگر؛ یل تو حیدر بود ز شام تا به سحر دور خیمه ها می گشت که ماه هاشمیان بود و مهرپرور بود به لرزه بود از او پشت هفت پشت ستم یل تو یک تنه یک تن نبود، لشگر بود به جای دست روی چشم خویش تیر گذاشت ببین که تا به چه حدی مطیع رهبر بود اگر فتاد روی خاک می شود پرپر. ولی گل تو روی شاخه بود و پرپر بود
-
روضه - حسینی - خودم کنیز توام بچههام نوکر تو عروسهای من آقا کنیز دختر تو من آمدم که به پایت فقط بلند شوم نیامدم بنشینم بجای همسر تو اگر سپاه نداری نمرده امبنین چهارتا پسرم میشوند لشگر تو چهار تا پسرم عالمانغیب شدند برای اینکه نشستند پای منبر تو علی نگو که غریبی فقط تو لب تر کن چهار دستهگلم میشوند پر پر تو پسر بزرگ نکردم کنار من باشند بگو فدات شوند افتخار من باشند نمیروند اگر هیچجا بدون حسین نبودهاند چون از ابتدا بدون حسین خودم به یک یکشان یاد دادهام حتی بهشت نیز ندارد صفا بدون حسین کنار سفره آقایشان بزرگ شدند نخوردهاند دو لقمه غذا بدون حسین سپرده ام به ابالفضل موقع رفتن که بر نگرد ز کربوبلا بدون حسین خدا کند پسرانم همه شهید شوند ولی خدا نگذارد مرا بدون حسین برای روز مبادا بزرگشان کردم برای زینب کبری بزرگشان کردم چهارتا پسرم جلوه های من هستند چهار امبنین در چهار تن هستند علی اگر چه مرا «مادرپسرها» خواند ولی همه پسران ابوالحسن هستند یل جمل به پسرهای من نبرد آموخت ز کودکی همه پرورده حسن هستند قرار نیست که صحبت کنند پیش حسین وگرنه که همه استاد در سخن هستند بشیر گفت حسینم کفن نداشته است عجیب نیست پسرهام بی کفن هستند شنیده ام که بشیر از همه خبر داری بگو که از پسر فاطمه خبر داری؟ قرار شد نگذارند ساده جان بدهد قرار شد نگذارند سر تکان بدهد قرار شد که تنش روی خاکها باشد و نیزه دار سرش را به آسمان بدهد قرار شد که سرش را سریعتر ببَرد به مردم همه شهرها نشان بدهد سنان چقدر پریشان رسیده در گودال مباد تا که به دستش کسی سنان بدهد چه حرفهای نگفته که در دهن دارد اگر که چکمه سربازها امان بدهد به این بریدن انگشت هم نیاز نبود قرار بود عقیقی به ساربان بدهد قرار شد همه باهم دوباره حمله کنند قرار شد نگذارند ساده جان بدهد حسین عمه سادات را صدا میزد عزیز فاطمه لب تشنه دست و پا میزد
-
زمینه - حسینی - خبر داری از حال مادرت خبر داری از غصه پیر شدم خبر داری از بعد کربلا زمینگیر شدم بگو ببینم راست میگن بی دست افتادی راست میگن تشنه جون دادی راست میگن حسین تنها شد بگو ببینم راست میگن سرش دعوا شد هنوزم باور ندارم این همه داغ عظیمو با چهار قبر خیالی گذروندم زندگیمو ای وای عباسم از اون روزی که فهمیدم چی شد همه دنیا آواره رو سرم حالم رو میتونی بفهمی از چشای ترم بگو ببینم راست میگن اسیر شد زینب راست میگن که پیر شد زینب میزدنش با کعب نی بگو ببینم راسته بردنش بزم مِی مگه میشه بانویی که روشنای آسمونه روی خاک تیره ی شام بین نامحرم بمونه ای وای عباسم چجوری سرم رو بلند کنم جلوی چشم گریون رباب شنیدم همه دلخوشیش بوده به یک جرعه آب بگو ببینم حرمله کدوم نامرده که دل منو خون کرده قلب من هنوز پر درده بگو ببینم شمر تو گودال چیکار کرده بمیرم واسه حسینم نگران خواهرش بود لحظه های سر بریدن روی پای مادرش بود ای وای عباسم
-
زمینه - حسینی - خسته بود آقا تازه روی مرکبش نشسته بود آقا میزدن سنگ سرش شکسته بود آقا خسته بود آقا تک و تنها رفت که صدای گریه تو خیمه بالا رفت دم رفتن طرف خیمه ی زنها رفت تک و تنها رفت تنهایِ تنها بود تنهایِ تنها رفت آرومِ جونِ من زیر دست و پا رفت هرکی از راه اومد سرنیزه خرجش کرد پیش همه زینب از خولی خواهش کرد روضه مکشوفه اونی که به حضرت عقیله معروفه اومده با دست بسته وسط کوفه روضه مکشوفه روضه سربازه سه شبانه روز مونده پشت دروازه دیگه روی دشمنا به خواهرت بازه روضه سربازه زینب زینب الشام الشام الشام میخوام که سربسته بمونه این حرفام
-
زمینه - حسینی - هـمـه عـمـر برندارم سـر از ایـن خمـار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی تو نه مثـل آفتابـی که حضـور و غیبـت افـتـد دگـــران روند و آیـند و تو همچنان که هستی ای مرا دلبر و دلدار من یار من یا حسین ای طبیب دل بیمار من یار من یا حسین
-
تک - زندم با حب الحسین در بند دلدارم دور از تو بیمارم ای یارم ای یارم تو ای ابر رحمت ای بارونم سر و سامونم دادی ممنونم پریشونم مجنونم گریونم دل و جونم اباعبدالله حسین جانم مهتاب شبهای من ای ماه تابانم ای گنج پنهانم ای جانم ای جانم تو طعم شیرین این دنیامی سعادتمندم چون تو مولامی دلم گرمه تا وقتی باهامی دلآرامی اباعبدالله حسین جانم
-
تک - همه زندگی فاطمه بنی کِلاب به فدای پسر ابوتراب آسمانم شده تاریک قمرم رفته به غارت سر زینب به سلامت نخورم غم که نصیبم سر پیری شده غربت سر زینب به سلامت شده سهم پسرانم شهد شیرین شهادت من دعایم شد اجابت پسرم دست و سرش را داده در راه ولایت من دعایم شد اجابت با لب تشنه لب آب گل یاسم شده پرپر به فدای سر اصغر صید صد نیزه و شمشیر شده آن شیر دلاور به فدای سر اصغر هدف تیر سه شعبه شده آن چشم دلارا به فدای سر آقا من شیندم شده دعوا بر سر غارت سقّا به فدای سر آقا
-
شور - عشق یعنی ادب مادری شجاع و باوفا که تربیت میکنه یک علمدار واسه کربلا عشق یعنی یه مادر که درس عشق و تو گوش بچه اش میخونده عشق یعنی ابالفضل که مادرش رو به آرزوهاش رسونده همه هستیم فدا سید الشهداءعشق یعنی اصحاب عابس و سعید و زهیر حسین رحمت مطلقه که میشیم عاقبت به خیر عشق یعنی کسی که بدون روضه ش حالت شبیه کویره عشق یعنی کسی که شبیه نوحه دست ما رو می گیره
-
شور - باید عشق و عاشقی تو اسمت خلاصه شه یه مادر به بچه هاش همیشه حواسشه تو سختی زندگی نگاه تو معجزه است باید یا علی بگی که وقت مبارزه است ای آسمونی، مادر چه مهربانی، مادر کربلا شب، جمعه به یادمونی، مادر ای آسمونی، مادر چه مهربونی، مادر کربلا شب جمعه به یادمونی، مادر اُمّاه اُمّاه منو ببر حرم ثارالله همیشه قدیمیا میگفتن به این و اون برای حل مشکلات حدیث کسا بخون قلم مینویسه از مدینه با چشم خیس مثل تو ولی شناس به تاریخ شیعه نیست ای فوق اِدراک، مادر مدار افلاک، مادر تویی تویی بانی حدیث لولاک، مادر اُمّاه اُمّاه منو ببر حرم ثارالله برای شفاعتم قیامت میای تو با دو دست بریدهی علمدار کربلا دعا کن که قلبمو علی اکبریی کنم ببینم محرم رو بازم نوکری کنم همیشه گفتم، مادر به پات میافتم، مادر یه کاری کن چند وقته حرم نرفتم، مادر اُمّاه اُمّاه منو ببر حرم ثارالله
-
شور - کیمیایی ست عجب تعزیه داری حسین که نباید ز کسی منت اکسیر کشید همه آهوان صحرا سر خود نهاده بر کف به امید آنکه روزی به شکار خواهی آمد کششی که عشق دارد نگذاردت بدین سان به جنازه گر نیایی به مزار خواهی آمد
تاکنون نظری ثبت نشده است.