- 828
- 1000
- 1000
- 1000
گلچین فاطمیه_ نفسی علی زفراتها محبوسه
مرثیه خوانی شهادت حضرت فاطمه (س) با صدای مجید بنی فاطمه، سال 1402 شب سوم فاطمیه اول
نفسی علی زفراتها محبوسه
بدون دنیا برام کابوسه
نشسته زینب زخمتو می بنده
حسن با گریه دستتو می بوسه
دعا کن که بعد تو عمر من به دنیا نباشه
حیفه خونه زندگیم که اینجوری از هم بپاشه
ویلی ویلی علی المحزونه
چادر تو پره خاکه پیرهن تو پره خونه
واویلا واویلا بعد رفتنت زهرا
لاخیر فی الدنیا
کنار تابوتت دلم آشوبه
همین که چشماتو نبندی خوبه
حسن که هر دفعه میاد از مسجد
با گریه مشت روی زمین می کوبه
نگفتی به من چرا آسمون چشمات کبوده
چجوری زدن مگه که گوشواره افتاده بوده
ویلی ویلی علی المضروبه
روی تو فصل خزونو چشم تو رنگ غروبه
واویلا واویلا بعد رفتنت زهرا
لاخیر فی الدنیا
گلای تو باغچه دیگه پژمرده
صورت یاسو دست باد آزرده
تو که نمی تونی ببینی اما
حسین برات کاسه ی آب آورده
با این حال مضطرت نمیتونی دیگه بمونی
دیگه دم آخری روضه ی عطش رو می خونی
ویلی ویلی علی العطشانه
سر حسین روی نیزه
تن حسین عریانه
واویلا واویلا وعده ی من و زهرا
عصر روز عاشورا
واویلا واویلا بعد رفتنت زهرا
لاخیر فی الدنیا
نفسی علی زفراتها محبوسه
بدون دنیا برام کابوسه
نشسته زینب زخمتو می بنده
حسن با گریه دستتو می بوسه
دعا کن که بعد تو عمر من به دنیا نباشه
حیفه خونه زندگیم که اینجوری از هم بپاشه
ویلی ویلی علی المحزونه
چادر تو پره خاکه پیرهن تو پره خونه
واویلا واویلا بعد رفتنت زهرا
لاخیر فی الدنیا
نفسی علی زفراتها محبوسه
بدون دنیا برام کابوسه
نشسته زینب زخمتو می بنده
حسن با گریه دستتو می بوسه
دعا کن که بعد تو عمر من به دنیا نباشه
حیفه خونه زندگیم که اینجوری از هم بپاشه
ویلی ویلی علی المحزونه
چادر تو پره خاکه پیرهن تو پره خونه
واویلا واویلا بعد رفتنت زهرا
لاخیر فی الدنیا
کنار تابوتت دلم آشوبه
همین که چشماتو نبندی خوبه
حسن که هر دفعه میاد از مسجد
با گریه مشت روی زمین می کوبه
نگفتی به من چرا آسمون چشمات کبوده
چجوری زدن مگه که گوشواره افتاده بوده
ویلی ویلی علی المضروبه
روی تو فصل خزونو چشم تو رنگ غروبه
واویلا واویلا بعد رفتنت زهرا
لاخیر فی الدنیا
گلای تو باغچه دیگه پژمرده
صورت یاسو دست باد آزرده
تو که نمی تونی ببینی اما
حسین برات کاسه ی آب آورده
با این حال مضطرت نمیتونی دیگه بمونی
دیگه دم آخری روضه ی عطش رو می خونی
ویلی ویلی علی العطشانه
سر حسین روی نیزه
تن حسین عریانه
واویلا واویلا وعده ی من و زهرا
عصر روز عاشورا
واویلا واویلا بعد رفتنت زهرا
لاخیر فی الدنیا
نفسی علی زفراتها محبوسه
بدون دنیا برام کابوسه
نشسته زینب زخمتو می بنده
حسن با گریه دستتو می بوسه
دعا کن که بعد تو عمر من به دنیا نباشه
حیفه خونه زندگیم که اینجوری از هم بپاشه
ویلی ویلی علی المحزونه
چادر تو پره خاکه پیرهن تو پره خونه
واویلا واویلا بعد رفتنت زهرا
لاخیر فی الدنیا
تاکنون نظری ثبت نشده است.