- 229
- 1000
- 1000
- 1000
شهادت حضرت فاطمه (س) عصر شهادت فاطمیه دوم 1400 - مجتبی رمضانی
مرثیه خوانی شهادت حضرت فاطمه (س)، عصر شهادت فاطمیه دوم با صدای مجتبی رمضانی، 1400
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
روضه - شما اگر نبودید به من کمک کنید صدای گریتان را به یاد دارم من قسم به حرمت زهرایی خودم فردا به دست نار شما را نمیسپارم من میان حشر اگر شما راه ندیده ام من کنار درب جهنم در انتظارم من اگر بناست شما را جدا کنند از ما قسم به موی سپیدم نمی گذارم من کُمیت جمله ی ابناء آدمی لنگ است اگر که دست ابوالفضل را نیارم من نگاه بر قد و بالای زرد من نکنید اگر چه برگ ندارم ولی بهارم من رشید بودم و با درد لاغرم کردند میان بسترم آنقدر گریه دارم من به غیر سینه سپر کردنم چه می کردم شبیه شیر خدا که سپر ندارم من هزار شکر که شرمنده ی خدا نشدم اگر چه دست ندارم علی که دارم منشاعر : علی اکبر لطیفیان
-
زمینه - سخته حتی تصور کرد مادر آه بکشه از درد مادر آه بکشه از درد نبینی ای کاش که بلرزه مادر پاهاش که بلرزه مادر پاهاش نبینی که نامحرما راه مادر سد کنند خدا کنه نبینی که چادرشو لگد کنند خدا کنه دروغ باشه خدا کنه دروغ باشه درد و هیچ کی نفهمیده اما چشم حسن دیده دیده که مادر سیلی خورده برا حیدر با چیزایی که دید حسن یه شبه شده مو سفید خدا برا کسی نخواد غمی رو که حسن چشید خدا کنه دروغ باشه
-
واحد - به حالم ببارو ببین روزگارو نکش ذوالفقارو نرو فاطمه تو تنهام نزار نرو فاطمه به عالم ببارو ببین روزگارو نکش ذوالفقارو نرو فاطمه تو تنهام نزار نرو فاطمه پر از زخم پهلوت در افتاده بود روت رسید کار به تابوت مرو فاطمه همه مات و مبهوت نرو فاطمه خونه ی سوخته تکیه به دیوار زدی با شونه ی سوخته روی کبودت بدتر یا گونه سوختت شونه سوخته یا فاطمه یا زهرا ای وایِ من ای وایِ من زهرایِ من زهرایِ من یه شهرو امامش نکردن سلامش عدو با غلامش تو رو میزدن با تیغ و نیامش تو رو میزدن تو جون میدی از درد میگفتم که برگرد مغیره کمک کرد تو رو میزدن دیدم چل تا نامرد تو رو میزدن حرف از غلافه چند وقته که از مالیات قنفذ معافه بازوت شکست و چند تا ضربه زد اضافه عمر تو کم شد اینکه به آب لب نزدی درد دلم شد غذا نخوردی سفره دست نخورده جمع شد عمر تو کم شد ای وایِ من ای وایِ من زهرایِ من زهرایِ من چه بغضی شکوندی چقدر تشنه موندی چقدر روضه خوندی با موی حسین دلم رو سوزوندی با موی حسین چه دردآشنایی تو فکر کجایی الآن کربلایی دمِ قتلگاه با زینب دوتایی دمِ قتلگاه ای یارِ سوخته نیزه ی داغ بدتره یا مسماره سوخته مقتل شده حرف از درو دیواره سوخته گلوی پاره روضه نمیخواد این تنی که سر نداره اومدی که نگن حسین مادر نداره گلوی پاره ای وایِ من ای وایِ من زهرایِ من زهرایِ من
-
زمزمه - من از دار دنیا کسی رو ندارم قرار بود که تنها تو باشب قرارم علی رو حلال کن شبم تاره زهرا علی تا بمیره بدهکاره زهرا سه ماهه به غیر از مغیره کسی نخندیده به من بخند فاطمه خودت حال و روز علی رو ببین یبار قبل رفتن بخند فاطمه یه چیزی بگو حرفامو می شنوی نگاهی کن آخه به دور و برت پریشونی من به چشمت میاد فدات شم الهی منم شوهرت امون از غریبی نرو فاطمه به غیر از صبوری ندارم پناهی منو غسل زهرا بمیرم الهی پاشو عمر حیدر نگاهی به من کن به همراه اسما علی تو کفن کن باید جای تابوت علی این شبا یه گهواره می ساخت ای ماه من نه ینکه خودم کفن و دفنت کنم بسوزه همه عالم از آه من چجوری ببندم چشاتو آخه هنوز بازه این زخم پهلوی تو بگو وقت تلقین چجوری علی باید دست بگیره به بازوی تو ...
تاکنون نظری ثبت نشده است.