- 622
- 1000
- 1000
- 1000
وفات حضرت ام البنین (س) - محمدرضا طاهری
مرثیه خوانی به مناسبت وفات حضرت ام البنین (س) با صدای محمدرضا طاهری، سال 1401
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
وقت است که از چهرهی خود پرده گشایی/تا با تو بگویم غم شبهای جدایی/من در قفس بال و پر خویش اسیرم/ای کاش تو یک بار به بالین من آیی/در بنده نوازی و بزرگی تو شک نیست/من خوب نیاموختم آداب گدایی/عمری است که ما منتظر آمدنت، نه/تو منتظر لحظهی برگشتن مایی/میخواستم از ماتم دل با تو بگویم/از یاد رَود ماتم دل چون تو بیایی/
-
جز ردّ قدمهای تو اینجا اثری نیست/این قلّه که جولانگه هر رهگذری نیست/یک لحظه در این معرکه از پا ننشستی/گفتی سفر عشق به جز در به دری نیست/یک عمر شهیدانه سفر کردن و رفتن/همقافله با عشق و جنون کم هنری نیست/دنبال شهادت همهی عمر دویدی/گفتی که در این عالم خاکی، خبری نیست/آنقدر سبک بار سفر کردی از این خاک/آنقدر که بر پیکر پاک تو سری نیست/تو کشتهی این عشق، نه، تو زندهی عشقی/بر تربت تو جای غم و نوحهگری نیست/باید که به حال دل خود نوحه بخوانیم/سهم منِ جامانده به جز خونجگری نیست/از خود نگذشتم که به یاران نرسیدم/جز خویش در این بین حجاب دگری نیست
-
دیگر مرا ام البنین نخوانید/ام البنین دیگر پسر ندارد/***وَیلی علی شِبلی که چشمش تیر خورده/از هر طرف هم نیزه هم شمشیر خورده/وَیلی علی شِبلی دو دستش را بریدند/قد رشیدش را به خاک و خون کشیدند/وَیلی علی شِبلی که سد شد راه چاره/با تیر کین شد مشک آبش پاره پاره/وَیلی علی شِبلی که آن ماه مدینه/شرمنده شد هم از رباب هم از سکینه/وَیلی علی شِبلی عمود آهنین خورد/با صورت از مرکب علمدارم زمین خورد/وَیلی علی شِبلی که فرقش را شکستند/راس جدایش را به روی نیزه بستند/وَیلی علی شِبلی به غارت رفت هستش/پیش از سرش بالای نیزه رفت دستش/وَیلی علی شِبلی به داغش خنده کردند/او را شبیه بِسمِل پَرکنده کردند/وَیلی علی شِبلی وفایش را نشان داد/در پیش دریا بود اما تشنه جان داد/وَیلی علی شِبلی چه غوغایی به پا شد/با رفتنش پای عدو در خیمه وا شد/وَیلی علی شِبلی که از بالای نیزه/دیده کتک خورده رقیه پای نیزه/وَیلی علی شِبلی که با چشمان خونبار/میدید زینب را میان کوچه بازار/وَیلی علی شِبلی که از زینب شنیدم/دارد چه قبر کوچکی سرو رشیدم/عبدالحسین_میرزایی
-
با روضههات خونه خرابم عباس/من داغدار مشک آبم عباس/شرمندهی روی ربابم عباس/در عذابم عباس/شنیدم بدون دست افتادی/تشنه لب جون دادی/تیر به چشم تو نشست، افتادی/تشنه لب جون دادی/وای عباسم/میگن تو خیمه ولوله افتاده/مابین ابروت فاصله افتاده/میگن کارت به حرمله افتاده/تو سپاه دشمن هلهله افتاده/شنیدم خوردی عمود آهن/ای اباالفضل من/شنیدم کنار تو خندیدن/ای اباالفضل من/
-
صلی الله علیک یا سیدنا الغریب
-
ذکر امام حسین (ع)
-
مبریدم! که در این دشت مرا کاری هست /گرچه گل نیست ولی صحنهی گلزاری هست
تاکنون نظری ثبت نشده است.