- 44
- 1000
- 1000
- 1000
چند روزی است سرم روی تنم می افتد
واحد در شب چهارم فاطمیه دوم با صدای مجید بنی فاطمه، 1394
چند روزی است سرم روی تنم می افتد
دست من نیست که گاهی بدنم می افتد
گاهی اوقات که راه نفسم می گیرد
چند تا لکه روی پیرهنم می افتد
باید این دست مرا خادمه بالا ببرد
من که بالا ببرم مطمئنم می افتد
دست من سر زده کافیست تکانش بدهم
مثل یک شاخه کنار بدنم می افتد
دست من نیست اگر دست به دیوار شدم
من اگر تکیه به زینب بزنم ، می افتد
سر این سفره محال است خجالت نکشم
تا که چشمم به دو چشم حسنم می افتد
هر که امروز ببیند گره مویم را
یاد دیروز من و سوختنم می افتد
چند روزی است سرم روی تنم می افتد
دست من نیست که گاهی بدنم می افتد
گاهی اوقات که راه نفسم می گیرد
چند تا لکه روی پیرهنم می افتد
باید این دست مرا خادمه بالا ببرد
من که بالا ببرم مطمئنم می افتد
دست من سر زده کافیست تکانش بدهم
مثل یک شاخه کنار بدنم می افتد
دست من نیست اگر دست به دیوار شدم
من اگر تکیه به زینب بزنم ، می افتد
سر این سفره محال است خجالت نکشم
تا که چشمم به دو چشم حسنم می افتد
هر که امروز ببیند گره مویم را
یاد دیروز من و سوختنم می افتد


تاکنون نظری ثبت نشده است.